Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 32:31 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

31 و چون از «فنوئیل» گذشت، آفتاب بر او طلوع کرد، و یعقوب بر ران خود می‌لنگید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

31 و چون از فِنیئیل می‌گذشت آفتاب بر او طلوع کرد و او بر ران خود می‌لنگید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

31 و چون از «فنوئیل» گذشت، آفتاب بر وی طلوع کرد، و بر ران خودمی لنگید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

31 یعقوب هنگام طلوع آفتاب به راه افتاد. او به خاطر صدمه‌ای که به رانش وارد شده بود، می‌لنگید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

31 وقتی یعقوب‌ فنیئیل‌ را ترک‌ می‌كرد، خورشید طلوع ‌كرد. یعقوب ‌به‌خاطر ضربه‌ای كه ‌به ‌رانش ‌خورده ‌بود، می‌لنگید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

31 وقتی یعقوب‌ فِنیئیل‌ را ترک‌ می‌کرد، خورشید طلوع ‌کرد. یعقوب ‌به‌خاطر ضربه‌ای که ‌به ‌رانش ‌خورده ‌بود، می‌لنگید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 32:31
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و او، نام خداوند را که با وی صحبت کرد، «انت ایل‌ رئی» خواند، زیرا گفت: «آیا به راستی در اینجا او را که مرا می‌بیند، دیدم؟»


و هنگام سپیده دم آن دو فرشته، لوط را شتابانیده، گفتند: «برخیز و زن خود را با این دو دختر که حاضرند، بردار، مبادا در گناه شهر هلاک شوی.»


و چون آفتاب بر زمین طلوع کرد، لوط به صوغَر داخل شد.


و چون او دید که بر او غلبه نمی‌یابد، کف ران یعقوب را لمس کرد و کف ران یعقوب در کشتی گرفتن با او از جای در رفت.


از این سبب قوم اسرائیل تا امروز زردپی را که در کف ران است، نمی خورند، زیرا که او کف ران یعقوب را در زردپی لمس کرد.


یِرُبعام شِکیم را در کوهستان اِفرایم بنا کرده، در آن ساکن شد و از آنجا بیرون رفته، فِنوئیل را بنا نمود.


پس گاو را که به ایشان داده شده بود، گرفتند و آن را حاضر ساخته، نام بَعَل را از صبح تا ظهر خوانده، می‌گفتند: «ای بَعَل، ما را جواب بده.» لیکن هیچ صدا یا جوابی نبود و ایشان بر قربانگاهی که ساخته بودند، جست و خیز می‌نمودند.


زیرا که برای افتادن برپا شده‌ام و درد من همیشه پیش روی من است.


و خدای اسرائيل را ديدند؛ زير پايهايش مثل صنعتی از ياقوت کبود شفاف و مانند ذات آسمان در صفا.


و بر سروران قوم اسرائیل دست خود را نگذارد. پس خدا را ديدند و خوردند و آشاميدند.


پس گفتم: «وای بر من که هلاک شده‌ام، زیرا که مرد ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب ساکنم و چشمانم یهوه صِبایوت پادشاه را دیده است.»


اما برای شما که از اسم من می‌ترسید، آفتاب عدالت طلوع خواهد کرد و بر بالهای وی شفا خواهد بود. و شما بیرون آمده، مانند گوساله‌های چاق جست و خیز خواهید کرد.


و تا آنکه از فزونی مکاشفات زیاده سرافرازی ننمایم، خاری در جسم من داده شد، فرشتهٔ شیطان، تا مرا ضربات زند، مبادا زیاده سرافرازی نمایم.


امّا خداوند مرا گفت: «فیض من تو را کافی است، زیرا که قوت من در ضعف کامل می‌گردد.» پس به شادی بسیار از ضعفهای خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قوت مسیح در من ساکن شود.


گفتيد: ”اينک يهوه، خدای ما، جلال و عظمت خود را بر ما ظاهر کرده است و صدای او را از ميان آتش شنيديم. امروز ديديم که خدا با انسان سخن می‌گويد و زنده است.


زيرا از تمامی بشر کيست که مثل ما صدای خدای زنده را که از ميان آتش سخن گويد، بشنود و زنده ماند؟


پس جِدعون دانست که او فرشته خداوند است. و جِدعون گفت: «آه‌، ای خداوند يهوه! چونکه فرشته خداوند را روبرو ديدم.»


خداوند او را گفت: «سلامتی بر تو باد! مترس، نخواهی مرد.»


و از آنجا به فِنوعيل برآمده، به ايشان همچنين گفت، و اهل فِنوعيل مثل جواب اهل سُکّوت او را جواب دادند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ