Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 32:11 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

11 اکنون مرا از دست برادرم، از دست عیسو رهایی ده، زیرا که من از او می ترسم مبادا بیاید و مرا بزند؛ یعنی مادر و فرزندان را.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

11 تمنا اینکه مرا از دست برادرم، از دست عیسو رهایی بخشی، زیرا من از او می‌ترسم؛ مبادا بیاید و به من حمله آورد، و به مادران و کودکان نیز.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

11 اکنون مرا از دست برادرم، از دست عیسو رهایی ده زیرا که من از اومی ترسم، مبادا بیاید و مرا بزند، یعنی مادر وفرزندان را،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

11 خداوندا، التماس می‌کنم مرا از دست برادرم عیسو رهایی دهی، چون از او می‌ترسم. از این می‌ترسم که مبادا او این زنان و کودکان را هلاک کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

11 حالا دعا می‌كنم‌ كه ‌مرا از دست‌ برادرم ‌عیسو نجات‌ بدهی‌. من‌ می‌ترسم‌ كه‌ او بیاید و به ‌ما حمله ‌كند و همهٔ ما را با زنها و بچهّ‌ها‌ از بین ‌ببرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

11 حالا دعا می‌کنم‌ که ‌مرا از دست‌ برادرم ‌عیسو نجات‌ بدهی‌. من‌ می‌ترسم‌ که‌ مبادا او به همهٔ ‌ما، حتّی مادران و بچّه‌ها، حمله ‌کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 32:11
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و گفت: «متبارک باد یهوه، خدای آقایم ابراهیم، که لطف و وفای خود را از آقایم دریغ نداشت و چون من در راه بودم، خداوند مرا به خانه برادران آقایم راهنمایی فرمود.»


و عیسو به سبب آن برکتی که پدرش به یعقوب داده بود، بر او کینه ورزید؛ و عیسو در دل خود گفت: «روزهای عزاداری برای پدرم نزدیک است، آنگاه برادر خود یعقوب را خواهم کشت.»


و رفقه از سخنان پسر بزرگ خود، عیسو آگاهی یافت. پس فرستاده، پسر کوچک خود، یعقوب را خوانده، به او گفت: «اینک برادرت عیسو درباره تو خود را تسلی می‌دهد به اینکه تو را بکشد.


پس یعقوب، قاصدان پیش روی خود نزد برادر خویش عیسو به دیار سعیر به شهرهای ادوم فرستاد.


آنگاه یعقوب به نهایت ترسان و متحیر شده، کسانی را که با او بودند با گوسفندان و گاوان و شتران به دو دسته تقسیم نمود


اما عیسو پیش به استقبال او آمد و او را در بر‌گرفته، به آغوش خود کشید، و او را بوسید و هر دو بگریستند.


آنگاه داوود پادشاه داخل شده، به حضور خداوند نشست و گفت: «ای خداوند يهوه، من کيستم و خاندان من چيست که مرا به اين مقام رسانيدی؟


مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا پندهای تو را نگاه دارم.


به ناله من توجّه کن، زیرا که بسیار ذلیلم! مرا از جفا کنندگانم برهان، زیرا که از من قویترند.


ای خدا مرا محافظت فرما، زیرا به تو پناه می‌آورم.


جانم را حفظ کن و مرا رهایی ده، تا خجل نشوم، زیرا بر تو توکّل دارم.


گوش خود را به من فراگیر و مرا به زودی برهان. برایم صخره‌ای قوی و خانه‌ای مستحکم باش تا مرا خلاصی دهی.


ای خدا مرا داوری کن و دعوای مرا با قوم بیرحم فیصله فرما و از مرد حیله گر و ظالم مرا خلاصی ده.


برادر رنجیده از شهر قوی سختتر است و مجادله با او مثل پشت‌بندهای قلعه است.


اگر چنین است، خدای ما که او را می‌پرستیم، قادر است که ما را از تون آتش شعله‌ور برهاند. و او ما را از دست تو، ‌ای پادشاه، خواهد رهانید.


از این رو هنگامه‌ای در میان قوم‌های تو خواهد برخاست و تمامی قلعه‌هایت ویران خواهد شد، به اینطور که شَلمان، در روز جنگ بِیت‌اَربیل را ویران کرد، و مادر با فرزندانش تکه و پاره شدند.


و ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما را رهایی ده. زیرا پادشاهی و قوت و جلال تا ابدالاباد از آن تو است، آمین.'


اگر اتفاقا آشيانه مرغی در راه به نظر تو آيد، خواه بر درخت يا بر زمين، و در آن بچه‌ها يا تخمها باشد، و مادر بر بچه‌ها يا تخمها نشسته، مادر را با بچه‌ها مگير.


پس نزد خداوند فرياد برآورده، گفتند: ”گناه کرده‌ايم، زيرا خداوند را ترک کرده، بَعليم و عَشتاروت را عبادت نموده‌ايم. حال ما را از دست دشمنان ما رهايی ده و تو را عبادت خواهيم نمود.“


پس خداوند داور باشد و ميان من و تو حکم نمايد و ملاحظه کرده از من دفاع نماید و مرا از دست تو برهاند.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ