Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 26:8 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 و چون در آنجا مدتی توقف نمود، چنان افتاد که اَبیمِلِک پادشاه فلسطینیان، از پنجره نگاه کرد و دید که اینک اسحاق با همسر خود رفقه مزاح می‌کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

8 پس از آن که اسحاق مدتی زیاد در آنجا به سر برده بود، روزی اَبیمِلِک پادشاه فلسطینیان از پنجره‌ای بیرون نگریست و دید که اسحاق با همسرش رِبِکا مزاح می‌کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

8 و چون در آنجامدتی توقف نمود، چنان افتاد که ابی ملک، پادشاه فلسطینیان، از دریچه نظاره کرد، و دید که اینک اسحاق با زوجه خود رفقه، مزاح میکند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 مدتی بعد، یک روز ابیملک، پادشاه فلسطین از پنجره دید که اسحاق با همسرش رِبِکا شوخی می‌کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

8 مدّتی از سكونت‌ اسحاق‌ در آنجا گذشت‌، روزی پادشاه ‌ابی‌ملک‌، از پنجرهٔ اتاقش ‌به‌ بیرون‌ نگاه‌ می‌كرد. او دید كه ‌اسحاق ‌و ربكا مشغول‌ عشق‌بازی هستند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 پس از این‌که مدّتی از سکونت‌ اسحاق‌ در آنجا گذشت‌، روزی پادشاه ‌ابی‌مِلِک‌، از پنجرۀ اتاقش ‌به‌ بیرون‌ نگاه‌ می‌کرد. او دید که ‌اسحاق ‌زن خویش را نوازش می‌کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 26:8
8 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و مردمان آن مکان درباره زنش از او جویا شدند. گفت: «او خواهر من است، زیرا ترسید که بگوید: «همسر من است، مبادا اهل آنجا، او را به‌ خاطر رفقه که زیباروی بود، بکشند.


پس اَبیمِلِک اسحاق را خوانده، گفت: «به یقین این همسر توست! پس چرا گفتی که خواهر من است؟» اسحاق به او گفت: «زیرا گفتم که مبادا به خاطر او بمیرم.»


زیرا که از پنجره خانه خود نگاه کردم و از پشت پنجره خویش.


تمامی روزهای عمر باطل خود را که او تو را در زیر آفتاب بدهد، با زنی که دوست می‌داری در تمامی روزهای پوچ خود خوش بگذران. زیرا که از حیات خود و از زحمتی که زیر آفتاب می‌کشی، نصیب تو همین است.


محبوب من مانند غزال یا بچه آهو است. اینک او در عقب دیوار ما ایستاده، از پنجره‌ها می‌نگرد و از میان شبکه‌ها نگاه می‌کند.


زیرا چنانکه مردی جوان دوشیزه‌ای را به زنی خویش در می‌آورد، هم چنان پسرانت تو را همسر خود خواهند ساخت و چنانکه داماد از عروس به وجد می‌آید، همچنان خدایت از تو شادمان خواهد بود.


از دريچه نگريست و نعره زد، مادر سيسِرا از پنجره نعره زد: ”چرا ارابه‌اش در ‌آمدن تاخير می کند؟ و چرا چرخهای ارابه‌هايش توقف می‌نمايد؟


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ