Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 23:4 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 «من نزد شما غربت گزیده و ساکن شده ام. قبری از نزد خود به ملکیت من دهید تا میّت خود را از پیش روی خود دفن کنم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

4 «من در میان شما غربت اختیار کرده و مقیم گشته‌ام. قطعه زمینی به جهت آرامگاه در میان خود به من بفروشید تا بتوانم مرده‌ام را از پیش رویم دفن کنم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

4 «من نزد شما غریب و نزیل هستم. قبری از نزد خود به ملکیت من دهید، تا میت خود را از پیش روی خود دفن کنم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 «من در این سرزمین غریب و مهمانم و جایی ندارم که همسر خود را دفن کنم. خواهش می‌کنم قطعه زمینی به من بفروشید تا زن خود را در آن به خاک بسپارم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

4 «من ‌در بین‌ شما یک ‌نفر غریبه ‌هستم‌. یک‌ قطعه‌ زمین ‌به‌ من‌ بفروشید تا همسر خود را در آن ‌دفن‌ كنم‌.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 «من ‌در بین‌ شما یک ‌نفر غریبه ‌هستم‌. یک‌ قطعه‌ زمین ‌به‌ من‌ بفروشید تا همسر خود را در آن ‌دفن‌ کنم‌.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 23:4
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و زمین غربت تو، یعنی تمام زمین کنعان را، به تو و بعد از تو به نسل تو به ملکیت ابدی دهم و خدای ایشان خواهم بود.»


پس پسران حیت در جواب ابراهیم گفتند:


و به عرق پیشانی‌ات نان خواهی خورد تا لحظه‌‌ای که به خاک بازگردی که از آن گرفته شدی، زیرا که تو خاک هستی و به خاک خواهی برگشت.»


یعقوب به فرعون گفت: «روزهای سالهای غربت من صد و سی سال است. روزهای سالهای عمر من‌ اندک و بد بوده است و به روزهای سالهای عمر پدرانم در روزهای غربت ایشان نرسیده.»


در غاری که در صحرای مکفیله است، که در مقابل مَمری در سرزمین کنعان واقع است، که ابراهیم آن را با آن زمینش از عفرون حیتی برای ملکیت مقبره خرید.


و پسرانش او را به سرزمین کنعان بردند. و او را در غار صحرای مَکفیله، که ابراهیم با آن زمین از عفرون حیتی برای ملکیت مقبره خریده بود، در مقابل ممری دفن کردند.


زيرا که ما مثل همه اجداد خود به حضور تو غريب و میهمان هستیم و روزهای ما بر زمين مثل سايه است و هيچ دوام ندارد.


زیرا می‌دانم که مرا به مرگ باز خواهی گردانید، و به خانه‌ای که برای همه زندگان معین است.


من در زمین غریب هستم. اوامر خود را از من مخفی مدار.


‌ای خداوند دعای مرا بشنو و به فریادم گوش بده و از اشکهایم ساکت مباش، زیرا که من غریب هستم در نزد تو و میهمان مثل تمامی پدرانم.


و آن زن پسری زاييد، و موسی او را جِرشوم نام نهاد، چه گفت: «در سرزمين بيگانه غریب شده‌ام.»


و از هر بلندی بترسند و خوفها در راه باشد و درخت بادام شکوفه آورد و ملخی خود را به سختی بر زمین کشد و اشتها بریده شود. چونکه انسان به خانه جاودانی خود می‌رود و نوحه‌گران در کوچه‌ها روان می‌گردند.


و خاک به زمین برگردد به طوری که بود. و روح نزد خدا که آن را بخشیده بود، بازگشت نماید.


اگر کسی صد پسر بیاورد و سالهای بسیار زندگانی نماید، به طوری که روزهای سالهایش بسیار باشد، اما جانش از نیکویی سیر نشود و برایش خاکسپاری شایسته‌ای برپا نکنند، می‌گویم که طفل سقط شده از او بهتر است!


زمین نباید برای همیشه فروخته شود، زیرا زمین از آنِ من است، و شما نزد من غریب و مهمان هستید.


و ایشان را به شِکیم برده، در مقبره‌ای که ابراهیم از پسران حَمور، در شِکیم به مبلغی خریده بود، دفن کردند.


و او را در این زمین میراثی، حتّی به اندازه جای پای خود نداد، لیکن وعده داد که آن را به وی و بعد از او به نسلش به مِلکیت دهد، هنگامی که هنوز اولادی نداشت.


و به ایمان در زمین وعده مثل زمین بیگانه غربت پذیرفت و در خیمه‌ها با اسحاق و یعقوب که در میراث همین وعده شریک بودند، مسکن نمود.


‌ای عزیزان، خواهش دارم که همچون غریبان و بیگانگان از شهوات جسمی که با نفس در جدال هستند، دوری کنید؛


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ