Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 18:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 و خداوند در بلوطستان ممری بر وی آشکار شد و او در گرمای روز به در خیمه نشسته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 روزی خداوند در بلوطستان مَمری بر ابراهیم ظاهر شد، آنگاه که او در گرمای روز به دَرِ خیمۀ خویش نشسته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 و خداوند در بلوطستان ممری، بروی ظاهر شد، و او در گرمای روز به درخیمه نشسته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 هنگامی که ابراهیم در بلوطستان ممری سکونت داشت، خداوند بار دیگر بر او ظاهر شد. شرح واقعه چنین است: ابراهیم در گرمای روز بر در خیمه خود نشسته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 خداوند در محل‌ درختان مقدّس‌ممری به ‌ابراهیم‌ ظاهر شد. ابراهیم‌ در موقع‌ گرمای روز در مقابل‌ چادر خودش ‌نشسته ‌بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 خداوند در مکان مقدّس‌ بلوطستان مَمری به ‌ابراهیم‌ ظاهر شد. ابراهیم‌ در موقع‌ گرمای روز در مقابل‌ چادر خودش ‌نشسته ‌بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 18:1
17 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و خداوند بر اَبرام آشکار شده، گفت: «به نسل تو این سرزمین را می‌بخشم.» پس اَبرام در آنجا قربانگاهی برای خداوند که بر او آشکار شد، بنا نمود.


و اَبرام خیمه خود را نقل کرده، روان شد و در بلوطستان ممری که در حِبرون است، ساکن گردید و در آنجا قربانگاهی برای خداوند بنا نهاد.


و یکی که نجات یافته بود، آمده اَبرام عبرانی را خبر داد. و او در بلوطستان ممری آموری که برادر اِشکول و عانِر بود، زندگی می‌کرد. و ایشان با اَبرام هم‌پیمان بودند.


بعد از این وقایع، کلام خداوند در رویا، به اَبرام رسیده، گفت: «ای اَبرام، مترس! من سپر تو هستم، و پاداش بسیار عظیم تو.»


و چون خدا سخن گفتن با او را تمام کرد، از نزد ابراهیم بالا رفت.


آنگاه آن مردان از آنجا به سوی سُدوم متوجه شده، برفتند. و ابراهیم در حضور خداوند هنوز ایستاده بود.


پس ابراهیم از آنجا به سوی سرزمین نِگِب کوچ کرد و در میان قادِش و شور ساکن شد و در جِرار منزل گرفت.


و خداوند بر او آشکار شده، گفت: «به مصر فرود نیا، بلکه در سرزمینی که به تو بگویم، ساکن شو.


و یعقوب نزد پدر خود اسحاق در ممری آمد، به قریه‌اَربع که حِبرون باشد، جایی که ابراهیم و اسحاق غربت گزیدند.


و یعقوب به یوسف گفت: «خدای قادر مطلق در لوز در سرزمین کنعان به من آشکار شده، مرا برکت داد.


در همان شب خدا به سلیمان ظاهر شد و او را گفت: «آنچه را که به تو بدهم، طلب نما.»


موسی در جواب گفت: «همانا مرا تصديق نخواهند کرد و سخن مرا نخواهند شنيد. بلکه خواهند گفت: ”يهوه بر تو ظاهر نشده است.“»


استیفان گفت: «ای برادران و پدران، گوش دهید. خدای جلال بر پدر ما ابراهیم ظاهر شد وقتی که در بین‌النهرین بود، قبل از توقفش در حَران.


و به ایمان در زمین وعده مثل زمین بیگانه غربت پذیرفت و در خیمه‌ها با اسحاق و یعقوب که در میراث همین وعده شریک بودند، مسکن نمود.


و از غریب‌نوازی غافل مشوید، زیرا که به آن بعضی نادانسته فرشتگان را مهمانی کردند.


و واقع شد چون یوشَع نزد اَریحا بود که چشمان خود را بالا انداخته، ديد که اينک مردی با شمشير برهنه در دست خود پيش او ايستاده بود. و یوشَع نزد او آمده، او را گفت: «آيا تو از ما هستی يا از دشمنان ما؟»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ