پیدایش 16:8 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

⁸ و گفت: «ای هاجر کنیز سارای، از کجا آمدی و کجا می‌روی؟» گفت: «من از حضور بانوی خود سارای گریخته‌ام.»

هزارۀ نو

⁸ و گفت: «ای هاجَر! کنیز سارای! از کجا آمده‌ای و به کجا می‌روی؟» گفت: «من از نزد بانویم سارای می‌گریزم.»

Persian Old Version

⁸ و گفت: «ای هاجر کنیز سارای، از کجا آمدی وکجا میروی؟» گفت: «من از حضور خاتون خودسارای گریختهام.»

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

⁸ فرشته گفت: «ای هاجر، کنیز سارای، از کجا آمده‌ای و به کجا می‌روی؟» گفت: «من از خانهٔ بانویم سارای فرار می‌کنم.»

مژده برای عصر جدید

⁸ فرشته ‌گفت‌: «هاجر، كنیز سارای‌، از كجا می‌آیی و به كجا می‌روی‌؟» هاجر گفت‌: «من‌ از دست ‌بانویم ‌فرار كرده‌ام‌.»

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

⁸ فرشته ‌گفت‌: «هاجر، کنیز سارای‌، از کجا می‌آیی و به کجا می‌روی‌؟» هاجر گفت‌: «من‌ از دست ‌بانویم ‌فرار کرده‌ام‌.»

پیدایش 16:8 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

پیدایش 16:1

و سارای، همسر اَبرام، برای او فرزندی نیاورد. و او را کنیزی مصری هاجر نام بود.

پیدایش 16:4

پس با هاجر همخواب شد و او حامله گردید. و چون دید که حامله است، بانویش به نظر او حقیر شد.

پیدایش 16:9

فرشته خداوند به او گفت: «نزد بانوی خود برگرد و زیر دست او مطیع باش.»

پیدایش 21:17

و خدا صدای پسر را بشنید و فرشته خدا از آسمان هاجر را ندا کرده، او را گفت: «ای هاجر، تو را چه شد؟ ترسان مباش! زیرا خدا صدای پسر را در آنجایی که اوست، شنیده است.

پیدایش 3:9

و یَهوْه خدا آدم را ندا در‌ داد و گفت: «کجا هستی؟»

پیدایش 4:10

خداوند فرمود: «چه کرده‌ای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی‌آورد!

۱پادشاهان 19:13

و چون ایلیا این را شنید، روی خود را به ردای خویش پوشانیده، بیرون آمد و در دهنه غار ایستاد و اینک صدایی به او گفت: «ای ایلیا تو را در اینجا چه‌ کار است؟»

۱پادشاهان 19:9

و در آنجا به غاری داخل شده، شب را در آن به سر برد. آنگاه کلام خداوند بر او نازل شده، گفت: «ایلیا، اینجا چه می‌کنی؟»

۲پادشاهان 5:25

و او داخل شده، به حضور آقای خود ایستاد. اِلیشَع وی را گفت: «ای جیحَزی، از کجا می آیی؟» گفت: «بنده​ات جایی نرفته بود.»

جامعه 10:4

اگر خشم پادشاه بر تو انگیخته شود، مکان خود را ترک منما، زیرا که تسلیم، خطایای بزرگ را می‌نشاند.

داوران 19:17

و او نظر انداخته، شخص مسافری را در میدان شهر ديد. آن مرد پير گفت: «کجا می‌روی و از کجا می‌آيي؟»

۱سموئیل 26:19

پس الان آقايم پادشاه سخنان بنده خود را بشنود. اگر خداوند تو را بر من تحريک نموده است، پس هديه‌ای قبول نمايد، و اگر پسران آدم باشند، پس ايشان به حضور خداوند ملعون باشند، زيرا که امروز مرا از پیوستن به نصيب خداوند می رانند و می‌گويند: ”برو و خدايان غير را عبادت نما.“