Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




حزقیال 9:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 و آنگاه شش مرد از راه دروازه بالایی که به طرف شمال متوجه است، آمدند و هر کس تبر خود را در دستش داشت. و در میان ایشان یک مرد جامه کتان به تن داشت و دوات کاتب بر کمر. و ایشان داخل شده، نزد قربانگاه برنجین ایستادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 هان دیدم شش مرد از جانب دروازۀ بالایی که مشرف به شمال است، می‌آمدند و هر یک پُتکِ خود را به دست داشتند. در میان آنها مردی بود که جامۀ کتان در بر و دَوات کاتبان بر کمر داشت. آنان داخل شدند و نزد مذبح برنجین ایستادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 و اینک شش مرد از راه دروازه بالایی که بطرف شمال متوجه است آمدند و هرکس تبرخود را در دستش داشت. و در میان ایشان یک مرد ملبس شده به کتان بود و دوات کاتب درکمرش. و ایشان داخل شده، نزد مذبح برنجین ایستادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 ناگاه شش مرد از دروازهٔ شمالی آمدند و هر یک، سلاح خود را در دست داشت. همراه آنها مردی بود با لباس کتان که قلم و دوات با خود داشت. آنها همه وارد خانهٔ خدا شدند و کنار مذبح مفرغین ایستادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2 بی‌درنگ شش مرد از راه دروازهٔ شمالی معبد بزرگ آمدند و هریک اسلحهٔ کشنده‌ای در دست داشت. همراه ایشان مردی با لباس کتانی بود که وسایل نوشتن با خود داشت. ایشان وارد شدند و کنار قربانگاه برنزی ایستادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 بی‌درنگ شش مرد از راه دروازۀ شمالی معبدِ بزرگ آمدند و هریک اسلحۀ کُشنده‌ای در دست داشت. همراه ایشان مردی با لباس کتانی بود که وسایل نوشتن با خود داشت. آن‌ها همه وارد شدند و کنار قربانگاه برنزی ایستادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




حزقیال 9:2
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

لیکن مکانهای بلند برداشته نشد و قوم در مکانهای بلند هنوز قربانی تقدیم می‌کردند و بخور می‌سوزانیدند. یوتام دروازه بالایی خانه خداوند را بنا نمود.


و او دروازه بلند خانه خداوند را بنا نمود و بر حصار عوفِل عمارتهـای بسیار ساخت.


و قربانگاه برنجینی ساخت که طولش بیست ذراع، و عرضش بیست ذراع، و بلندیش ده ذراع بود.


و قربانگاه قربانی سوختنی را پيش دروازه مسکن خيمه اجتماع وضع کرد و قربانی سوختنی و هديه را بر آن گذرانيد، چنانکه خداوند به موسی ‌امر فرموده بود.


زیرا خداوند می‌گوید: اینک من تمامی طوایف ممالک شمالی را خواهم خواند و ایشان آمده، هر کس تخت خود را در دهنه دروازه اورشلیم و بر تمامی حصارهای گرداگردش و به ضد تمامی شهرهای یهودا برپا خواهد داشت.


خداوند می‌گوید: اینک من فرستاده، تمامی قبایل شمال را با خادم خود نِبوکَدنِصَر پادشاه بابل گرفته، ایشان را بر این سرزمین و بر ساکنانش و بر همه قومهایی که به اطراف آن می‌باشند، خواهم آورد و آنها را به تمامی هلاک کرده، دهشت و مسخره و خرابی ابدی خواهم ساخت.


و چون سران یهودا این چیزها را شنیدند، از خانه پادشاه به خانه خداوند برآمده، به دهنه دروازه جدید خانه خداوند نشستند.


بیرقی به سوی صَهیون برافرازید و برای پناه فرار کرده، توقف منمایید، زیرا که من بلایی و هلاکتی بزرگ از طرف شمال می‌آورم.


و آن مرد کتان‌پوش را خطاب کرده گفت: «در میان چرخها در زیر کروبیان برو و دستهای خود را از زغالهای آتشی که در میان کروبیان است، پر کن و بر شهر بپاش.» و او در برابر دیدگانم داخل شد.


او چیزی شبیه به یک دست دراز کرده، موی سر مرا بگرفت و روح، مرا در میان زمین و آسمان برداشت و مرا در رویاهای خدا به اورشلیم نزد ورودی دروازه صحن اندرونی که به طرف شمال متوجه است، برد که در آنجا جایگاه تمثال غیرت است که غیرت را برمی‌انگیزاند.


آنگاه آن مرد کتان‌پوش که دوات بر کمر داشت، جواب داد و گفت: «به اینطور که مرا امر فرمودی، عمل نمودم.»


و جلال خدای اسرائیل از روی آن کروبی که بالای آن بود، به آستانه خانه برآمد و به آن مرد کتان‌پوش که دوات کاتب بر کمر داشت، خطاب کرد.


و چشمان خود را برافراشته دیدم که ناگاه مردی آراسته به کتان که کمربندی از طلای اوفاز بر کمر خود داشت،


و یکی از ایشان به آن مرد کتان‌پوش که بالاتر بر کناره رود ایستاده بود گفت: «انتهای این عجایب تا به کی خواهد بود؟»


و پیراهن کتان مقدس را بپوشد، و زیر جامه کتان بر بدنش باشد، و به کمربند کتان بسته شود، و دستار کتان بر سر کند. اینها لباس مقدس است. پس بدن خود را به آب غسل داده، آنها را بپوشد.


خداوند را دیدم که نزد قربانگاه ایستاده بود و گفت: «تاجهای ستونها را بزن تا آستانه‌ها بلرزد و آنها را بر سر همه مردم بینداز. باقیماندگان ایشان را به شمشیر خواهم کشت و فراری‌ای از ایشان نخواهد گریخت و باقیمانده‌ای از ایشان نخواهد رَست.


و هفت فرشته‌ای که هفت بلا داشتند، کتانی پاک و روشن در بر کرده و کمر ایشان به کمربند زرّین بسته، بیرون آمدند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ