Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




حزقیال 3:23 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

23 پس برخاسته، به همواری بیرون رفتم و اینک جلال خداوند همانند جلالی که نزد رود خابور دیده بودم، در آنجا ایستاده بود. و من به روی خود درافتادم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

23 پس برخاسته، به همواریْ بیرون شدم، و اینک جلال خداوند، مانند جلالی که بر کنارۀ رود کِبار دیده بودم، در آنجا ایستاده بود، و من به روی درافتادم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

23 پس برخاسته، به هامون بیرون رفتم و اینک جلال خداوند مثل جلالی که نزد نهر خابور دیده بودم، در آنجا برپاشد و من به روی خود درافتادم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

23 من نیز برخاستم و رفتم. در آنجا شکوه و جلال خداوند را دیدم، درست همان‌گونه که در رؤیای اول دیده بودم! آنگاه به روی خود به خاک افتادم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

23 پس برخاستم و به دشت رفتم و آنجا جلال خداوند را همان‌گونه که در کنار رود خابور دیده بودم، مشاهده کردم و من به روی خود به خاک افتادم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

23 پس برخاستم و به دشت رفتم و آنجا جلال خداوند را همان‌گونه که در کنار رود خابور دیده بودم، مشاهده کردم و من به روی خود به خاک افتادم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




حزقیال 3:23
18 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

همانند رنگین کمان که در روز بارانی در ابر پدیدار می‌شود. درخشندگی گرداگرد آن چنین بود. این منظر شباهت جلال یهوه بود و چون آن را دیدم، به روی خود در‌افتادم و صدای کسی را شنیدم که سخن می‌گفت.


و جلال خداوند از بالای آستانه خانه بیرون آمد و بر فراز کروبیان قرار گرفت.


و اینک جلال خدای اسرائیل از طرف مشرق آمد و صدای او مثل آبهای بسیار بود و زمین از جلال او نورانی گردید.


و شبیه آن رویایی بود که دیده بودم یعنی شبیه آن رویا که در وقت آمدن من، برای ویرانی شهر دیده بودم و رویاها مثل آن رویا بود که نزد رود خابور مشاهده نموده بودم. پس به روی خود در‌افتادم.


پس مرا از راه دروازه شمالی پیش روی معبد آورد و نگریستم و اینک جلال خداوند معبد خداوند را پر ساخته بود و بر روی خود در افتادم.


آنگاه جلال خدای اسرائیل مانند آن رویایی که در هامون دیده بودم، ظاهر شد.


و جلال خدای اسرائیل از روی آن کروبی که بالای آن بود، به آستانه خانه برآمد و به آن مرد کتان‌پوش که دوات کاتب بر کمر داشت، خطاب کرد.


پس او نزد جایی که ایستاده بودم، آمد و چون آمد من ترسان شده، به روی خود درافتادم و او مرا گفت: «ای پسر انسان، بدان که این ‌رویا برای زمان آخر می‌باشد.»


و قورح تمامی جماعت را به مقابل ايشان نزد در خيمه اجتماع جمع کرد، و جلال خداوند بر تمامی جماعت ظاهر شد.


و چون جماعت بر موسی و هارون جمع شدند، به سوی خيمه اجتماع نگريستند، و اينک ابر آن را پوشانيد و جلال خداوند ظاهر شد.


امّا استیفان از روح‌القدس پر بوده، به سوی آسمان نگریست و جلال خدا را دید و عیسی را به دست راست خدا ایستاده و گفت:


گفت: «نه، بلکه من سردار لشکر خداوند هستم که الان آمدم.» پس یوشَع روی به زمين افتاده، سجده کرد و به او گفت: «آقايم به بنده خود چه می‌گويد؟»


و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اوّل و آخر و زنده؛


آنگاه آن بیست و چهار پیر می‌افتند در حضور آن تخت‌نشین و او را که تا به ابد زنده است، عبادت می‌کنند و تاجهای خود را پیش تخت انداخته، می‌گویند:


و چهار حیوان گفتند: «آمین!» و آن پیران به روی در افتادند و سجده نمودند.


و چون طومار را گرفت، آن چهار حیوان و بیست و چهار پیر به حضور برّه افتادند و هر یکی از ایشان بربطی و کاسه‌های زرّین پر از بُخور دارند که دعاهای مقدّسین است.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ