Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




حزقیال 2:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 که مرا گفت: «ای پسر انسان، بر پایهای خود بایست، تا با تو سخن گویم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 مرا گفت: «ای پسر انسان، بر پای خود بایست تا با تو سخن گویم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 که مرا گفت: «ای پسر انسان بر پایهای خودبایست تا با تو سخن گویم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 او به من فرمود: «ای پسر انسان، برخیز و بایست تا با تو سخن گویم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 او به من گفت: «ای انسان فانی، بر پاهای خود بایست تا با تو سخن گویم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 او به من گفت: «ای انسان فانی، بر پای‌های خود بایست تا با تو سخن گویم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




حزقیال 2:1
32 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس انسان چیست که او را به یاد آوری، و فرزندان آدم که به فکرش باشی؟


همانند رنگین کمان که در روز بارانی در ابر پدیدار می‌شود. درخشندگی گرداگرد آن چنین بود. این منظر شباهت جلال یهوه بود و چون آن را دیدم، به روی خود در‌افتادم و صدای کسی را شنیدم که سخن می‌گفت.


اما تو، ‌ای پسر انسان، اسباب رفتن به تبعید را برای خود آماده ساز. و در مقابل چشمان ایشان در وقت روز کوچ کن و از مکان خود به مکان دیگر به حضور ایشان برو، شاید بفهمند. اگر چه خاندان عصیانگر می‌باشند.


«ای پسر انسان، به ضد انبیای اسرائیل که نبوت می‌نمایند، نبوت نما. و به آنانی که از افکار خود نبوت می‌کنند، بگو، ”کلام خداوند را بشنوید!“


«ای پسر انسان، اگر سرزمینی خیانت کرده، به من خطا ورزد و اگر من دست خود را بر آن دراز کرده، عرضه نانش را قطع کنم و قحطی در آن فرستاده، انسان و حیوان را از آن محو سازم،


«ای پسر انسان، این اشخاص، بتهای خویش را در دلهای خود جای دادند و سنگ لغزش گناه خویش را پیش روی خود نهادند. پس آیا بگذارم که ایشان از من مشورت بطلبند؟


«ای پسر انسان, درخت تاک در میان سایر درختان چیست و شاخه تاک در میان درختان جنگل چه می‌باشد؟


«ای پسر انسان، اورشلیم را از کارهای شرم‌آورش آگاه ساز!


«ای پسر انسان، معمایی بیاور و مَثَلی درباره خاندان اسرائیل بزن.


که مرا گفت: «ای پسر انسان، من تو را نزد قوم اسرائیل می‌فرستم، یعنی نزد قوم فتنه انگیزی که به من فتنه انگیخته‌اند. ایشان و پدران ایشان تا به امروز بر من عصیان ورزیده‌اند.


و تو، ‌ای پسر انسان، از ایشان مترس و از سخنان ایشان هراسان مباش، اگر چه خارها و بوته‌های تیغ‌دار دور تو باشد و در میان عقربها ساکن باشی، اما از سخنان ایشان مترس و از رویهای ایشان هراسان مشو، زیرا که ایشان خاندان عصیانگر می‌باشند.


و تو، ‌ای پسر انسان، آنچه را که من به تو می‌گویم، بشنو و مثل این خاندان فتنه انگیز عاصی مشو، بلکه دهان خود را گشوده، آنچه را که من به تو می‌دهم، بخور.»


«ای پسر انسان، مشایخ اسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: خداوند یهوه چنین می‌فرماید: آیا شما آمده‌اید تا از من مشورت بطلبید؟ خداوند یهوه می‌گوید: به حیات خودم قسم، که به شما اجازه نخواهم داد که از من مشورت گیرید.


پس مرا گفت: «ای پسر انسان، آنچه را که در این می‌یابی، بخور. این طومار را بخور و رفته، با خاندان اسرائیل سخن بگو.»


و مرا گفت: «ای پسر انسان، تمام کلام مرا که به تو می‌گویم، در دل خود جا بده و به گوشهای خود گوش نما.


«ای پسر انسان، تو را برای خاندان اسرائیل دیده‌بان ساختم، پس کلام را از دهان من بشنو و ایشان را از جانب من تهدید کن.


و مرا گفت: «ای پسر انسان، بیا و نزد خاندان اسرائیل رفته، کلام مرا برای ایشان بیان کن.


و او مرا گفت: «ای پسر انسان، آیا می‌شود که این استخوانها زنده گردد؟» گفتم: «ای خداوند یهوه، تو می‌دانی.»


«و تو نیز‌، ای پسر انسان، آجری بگیر و آن را پیش روی خود بگذار و شهر اورشلیم را بر آن حَک کن.


آن مرد مرا گفت: «ای پسر انسان، به چشمان خود ببین و به گوشهای خویش بشنو و دل خود را به هر چه به تو نشان دهم، متوجه ساز. زیرا که تو را به اینجا آوردم تا این چیزها را به تو نشان دهم. پس خاندان اسرائیل را از هر‌ چه که می‌بینی، آگاه ساز.»


و او مرا گفت: «ای پسر انسان، خداوند یهوه چنین می‌فرماید: این است قانونهای قربانگاه در روزی که آن را بسازند تا قربانی‌های سوختی بر آن تقدیم کنند و خون بر آن بپاشند.


«و تو، ‌ای پسر انسان، برای خود تیغی تیز بگیر و آن را مثل تیغ سرتراشان به جهت خود به کار برده، موی سر و ریش خود را بتراش. سپس ترازویی گرفته، مویها را تقسیم کن.


«و تو، ‌ای پسر انسان، خداوند یهوه به سرزمین اسرائیل چنین می‌گوید: انتها! بر چهار گوشه زمین انتها رسیده است.


و مرا گفت: «ای دانیال، مرد بسیار محبوب، کلامی را که من به تو می‌گویم، بفهم و بر پایهای خود بایست، زیرا که الان نزد تو فرستاده شده‌ام.» و چون این کلام را به من گفت، لرزان بایستادم.


و گفت: «ای مرد بسیار محبوب، مترس! سلام بر تو باد و دلیر و قوی باش!» چون این را به من گفت، قوت گرفتم و گفتم: «ای آقایم، بگو، زیرا که مرا قوت دادی.»


پس او نزد جایی که ایستاده بودم، آمد و چون آمد من ترسان شده، به روی خود درافتادم و او مرا گفت: «ای پسر انسان، بدان که این ‌رویا برای زمان آخر می‌باشد.»


عیسی نزدیک آمده، ایشان را لمس نمود و گفت: «برخیزید و ترسان مباشید!»


و کسی به آسمان بالا نرفت، مگر آن کس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است.


زیرا خدا جهان را اینقدر محبّت نمود که پسر یگانهٔ خود را داد تا هر ‌که بر او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.


و لیکن برخاسته، بر پا بایست، زیرا که بر تو ظاهر شدم تا تو را خادم و شاهد تعیین کنم بر آن چیزهایی که مرا در آنها دیده‌ای و بر آنچه به تو در آن ظاهر خواهم شد.


لیکن برخاسته، به شهر برو که آنجا به تو گفته می‌شود چه باید کرد.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ