Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




حزقیال 16:5 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

5 چشمی بر تو شفقت ننمود و بر تو مرحمت نفرمود تا یکی از اینکارها را برای تو به عمل آورد. بلکه در روز به دنیا آمدنت جان تو را خوار شمرده، تو را به صحرا انداختند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

5 چشمی بر تو ترحم نکرد تا از شفقت یکی از این کارها را در حق تو انجام دهد، بلکه در روز تولدت تو را خوار شمرده، به صحرا بیرون افکندند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

5 چشمی بر تو شفقت ننمود و بر تو مرحمت نفرمود تا یکی از اینکارها را برای تو بعمل آورد. بلکه در روز ولادتت جان تو را خوار شمرده، تورا بر روی صحرا انداختند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

5 هیچ‌کس کوچکترین توجهی به تو نداشت و دلش به حال تو نمی‌سوخت و کسی حاضر نبود از تو نگهداری کند. روزی که متولد شدی، چون از تو کراهت داشتند، تو را در بیابان انداختند و همان جا رهایت کردند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

5 چشمی ‌بر تو دلسوزی نکرد تا از روی محبّت این کارها را برایت انجام دهد. در روز تولّدت از تو بیزار بودند و تو را در بیابان انداختند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

5 چشمی ‌بر تو دل‌سوزی نکرد تا از روی محبّت این کارها را برایت انجام دهد. در روز تولّدت از تو بیزار بودند و تو را در بیابان انداختند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




حزقیال 16:5
13 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس به ابراهیم گفت: «این کنیز را با پسرش بیرون کن، زیرا که پسر کنیز با پسر من اسحاق، وارث نخواهد بود.»


و فرعون قوم خود را امر کرده، گفت: «هر پسری که زاييده شود، به رود نیل اندازيد. اما دختران را زنده نگاه داريد.


آیا زن، بچه شیر خواره خود را فراموش کرده بر پسر رحم خویش ترحم ننماید؟ اینان فراموش می‌کنند، اما من تو را فراموش نخواهم نمود.


او را کشیده شده و بیرون از دروازه‌های اورشلیم به جای دور انداخته شده، همچون الاغی دفن خواهد گردید.


چشمان من از اشکها بی‌قوت شد و درونم به جوش آمده و جگرم به سبب ویرانی دختر قوم من بر زمین ریخته شده است. چونکه کودکان و شیرخوارگان در کوچه‌های شهر ضعف می‌کنند.


شبانگاه در ابتدای پاسها برخاسته، فریاد برآور و دل خود را مثل آب پیش روی خداوند بریز. و دستهای خود را به‌ خاطر جان کودکانت که از گرسنگی به‌ سر هر کوچه بیهوش می‌گردند، نزد او برافراز،


زنان مهربان، فرزندان خود را می‌پزند، به‌ دستهای خویش. و آنها در هلاکت دختر قوم من غذای ایشان هستند.


شغالها نیز پستانهای خود را بیرون آورده، بچه های خویش را شیر می‌دهند. اما دختر قوم من مانند شتر مرغ بیابان، بیرحم گردیده است.


و من از نزد تو گذر نمودم و تو را در خونت غلطان دیدم. پس تو را گفتم: ”ای که به خونت آلوده هستی، زنده شو!“ آری، گفتم: ”ای که به خونت آلوده هستی، زنده شو!“


و تو، ‌ای پسر انسان، از ایشان مترس و از سخنان ایشان هراسان مباش، اگر چه خارها و بوته‌های تیغ‌دار دور تو باشد و در میان عقربها ساکن باشی، اما از سخنان ایشان مترس و از رویهای ایشان هراسان مشو، زیرا که ایشان خاندان عصیانگر می‌باشند.


و هر که در صحرای باز کسی را که به شمشیر کشته شده یا به مرگ طبیعی مرده باشد لمس کند، و یا استخوان آدمی یا قبری را، تا هفت روز نجس باشد.


او را در زمين ويران يافت. و در بيابان خراب و هولناک. او را احاطه کرده، منظور داشت. و او را مثل مردمک چشم خود محافظت نمود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ