Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




خروج 3:6 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 و گفت: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهيم، و خدای اسحاق، و خدای يعقوب.» آنگاه موسی روی خود را پوشانيد، زيرا ترسيد که به خدا بنگرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

6 و افزود: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب.» موسی روی خود را پوشانید، زیرا ترسید به خدا بنگرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

6 و گفت: «من هستم خدای پدرت، خدای ابراهیم، و خدای اسحاق، وخدای یعقوب.» آنگاه موسی روی خود راپوشانید، زیرا ترسید که به خدا بنگرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 من هستم خدای اجدادت، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب.» موسی روی خود را پوشاند، چون ترسید به خدا نگاه کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

6 من، خدای اجداد تو هستم. خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب.» موسی صورت خود را پوشانید چون ترسید که به خدا نگاه کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 من، خدای اجداد تو هستم، خدای ابراهیم، خدای اسحاق و خدای یعقوب.» موسی صورت خود را پوشانید چون ترسید که به خدا نگاه کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




خروج 3:6
42 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و خداوند به اَبرام گفت: «از ولایت خود و از زادگاه خویش و از خانه پدر خود به سوی زمینی که به تو نشان دهم، بیرون شو


و خداوند بر اَبرام آشکار شده، گفت: «به نسل تو این سرزمین را می‌بخشم.» پس اَبرام در آنجا قربانگاهی برای خداوند که بر او آشکار شد، بنا نمود.


آنگاه اَبرام به روی در‌افتاد و خدا به او خطاب کرده، گفت:


و گفت: «ای یهوه، خدای آقایم ابراهیم، امروز مرا کامیاب بفرما و با آقایم ابراهیم نیکویی بنما.


در همان شب خداوند بر او آشکار شده، گفت: «من خدای پدرت ابراهیم هستم. ترسان مباش، زیرا که من با تو هستم و تو را برکت می‌دهم و نسل تو را به خاطر بنده خود ابراهیم، زیاد خواهم ساخت.»


و خداوند بر سر آن ایستاده، می‌گوید: «من هستم یهوه، خدای پدرت ابراهیم، و خدای اسحاق. این زمینی را که تو بر آن خفته‌ای، به تو و به نسل تو می‌بخشم.


پس ترسان شده، گفت: «این چه مکان ترسناکی است! این نیست جز خانه خدا و این است دروازه آسمان.»


و اگر خدای پدرم، خدای ابراهیم، و هیبت اسحاق با من نمی​بود، اکنون نیز مرا تهی‌دست روانه می‌نمودی. خدا مصیبت مرا و مشقت دستهای مرا دید و دیشب تو را توبیخ نمود.»


و یعقوب گفت: «ای خدای پدرم ابراهیم و خدای پدرم اسحاق، ای یهوه که به من گفتی به زمین و به زادگاه خویش برگرد و با تو نیکویی خواهم کرد.


و در وقت گذرانیدن هدیه عصری، ایلیای نبی نزدیک آمده، گفت: «ای یهوه خدای ابراهیم و اسحاق و اسرائیل، امروز معلوم بشود که تو در اسرائیل خدا هستی و من بنده تو هستم و تمام این کارها را به فرمان تو کرده‌ام.


و چون ایلیا این را شنید، روی خود را به ردای خویش پوشانیده، بیرون آمد و در دهنه غار ایستاد و اینک صدایی به او گفت: «ای ایلیا تو را در اینجا چه‌ کار است؟»


و مصیبت پدران ما را در مصر دیدی و فریاد ایشان را نزد دریای سرخ شنیدی.


اما هر‌چند که هر روز این سخن را به او می‌گفتند، به ایشان گوش نمی‌داد. پس هامان را خبر دادند تا ببینند که آیا کلام مُردِخای استوار می‌ماند یا نه، زیرا که ایشان را خبر داده بود که من یهودی هستم.


چگونه برای خداوند قسم خورد و برای قادر مطلق یعقوب نذر نمود


خداوند قوت و تسبيح من است. و او نجات من گرديده است. اين خدای من است، پس او را تمجيد می‌کنم. خدای پدر من است، پس او را متعال می‌خوانم.


و در ميان قوم اسرائیل ساکن شده، خدای ايشان می‌باشم.


برو و مشايخ قوم اسرائیل را جمع کرده، به ایشان بگو: يهوه خدای پدران شما، خدای ابراهيم و اسحاق و يعقوب، به من آشکار شده، گفت: به یقین از شما و از آنچه به شما در مصر کرده‌اند، دیدار کرده‌ام،


و گفت: «روی مرا نمی‌توانی ديد، زيرا انسان نمی‌تواند مرا ببيند و زنده بماند.»


«تا آنکه باور کنند که يهوه خدای پدران ايشان، خدای ابراهيم، خدای اسحاق، و خدای يعقوب، به تو ظاهر شد.»


و دلی به ایشان خواهم بخشید تا مرا بشناسند که من یهوه هستم. ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود، زیرا که به تمامی دل به سوی من بازگشت خواهند نمود.“


اما خداوند می‌گوید: «این است عهدی که بعد از این روزها با خاندان اسرائیل خواهم بست. شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.


و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود.


تا در قوانین من گام بردارند و احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورند. و ایشان قوم من خواهند بود و من خدای ایشان خواهم بود.


و ایشان را خواهم آورد که در اورشلیم سکونت نمایند و ایشان قوم من خواهند بود و من به وفاداری و عدالت خدای ایشان خواهم بود.


و چون شاگردان این را شنیدند، به روی افتاده، بی‌نهایت ترسان شدند.


'من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب'؟ خدا، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است.» (متّی 22‏:34‏-40 ؛ مَرقُس 12‏:28‏-31)


امّا در مورد مردگان که برمی‌خیزند، در کتاب موسی در متن مربوط به بوته نخوانده‌اید چگونه خدا او را خطاب کرده، گفت که: 'منم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب.'


و امّا اینکه مردگان برمی‌خیزند، موسی نیز در متن مربوط به بوته نشان داد، چنانکه خداوند را خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب خواند.


شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: «ای خداوند، از من دور شو، زیرا مردی گناهکارم.»


که 'منم خدای پدرانت، خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب.' آنگاه موسی به لرزه درآمده، جسارت نکرد که نگاه کند.


به یقین مشقّت قوم خود را که در مصرند، دیدم و ناله ایشان را شنیدم و برای رهانیدن ایشان نزول فرمودم. اکنون بیا تا تو را به مصر فرستم.'


پس ‌ای اسرائيل، بشنو و به عمل نمودن آن متوجه باش، تا برای تو نيکو باشد و بسيار افزوده شوی در سرزمينی که به شير و شهد جاری است، چنانکه يهوه خدای پدرانت تو را وعده داده است.


لیکن اکنون مشتاق وطنی نیکوتر یعنی وطن آسمانی هستند و از این رو خدا از ایشان عار ندارد که خدای ایشان خوانده شود، چونکه برای ایشان شهری آماده کرده است.


و آن منظره به حدّی ترسناک بود که موسی گفت: «بسیار ترسان و لرزانم.»


و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اوّل و آخر و زنده؛


و مانوح به زنش گفت: «البته خواهيم مرد، زيرا خدا را ديديم!»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ