Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِستر 8:15 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

15 و مُردِخای از حضور پادشاه با لباس شاهانه لاجوردی و سفید و تاج بزرگ زرین و ردای کتان نازک ارغوانی بیرون رفت و شهر شوش شادی و وجد نمودند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

15 آنگاه مُردِخای با جامه‌های ملوکانۀ آبی و سپید، تاجی بزرگ و زرین، و ردایی ارغوانی از کتان نازک از حضور پادشاه بیرون آمد، و شهر شوش فریاد شادی سر داد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

15 و مردخای از حضور پادشاه با لباس ملوکانه لاجوردی و سفید و تاج بزرگ زرین و ردای کتان نازک ارغوانی بیرون رفت و شهر شوشن شادی ووجد نمودند،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

15-16 سپس مردخای لباس شاهانه‌ای را که به رنگهای آبی و سفید بود پوشید و تاجی بزرگ از طلا بر سر گذاشت و ردایی ارغوانی از جنس کتان لطیف به دوش انداخت و از حضور پادشاه بیرون رفت. یهودیان به خاطر این موفقیت و احترامی که نصیب ایشان شده بود در تمام شوش به جشن و سرور پرداختند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

15 مردخای در حالی کاخ را ترک کرد که ردایی شاهانه به رنگ سفید و آبی و با ردایی کتانی با سفید و بنفش زیبا در بر داشت و تاج طلای باشکوهی بر سر نهاده بود. آنگاه فریادهای شادی مردم در تمام جاده‌های شهر شوش بلند بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

15 مُردِخای در حالی کاخ را ترک کرد که لباسی شاهانه به رنگ سفید و آبی و با ردایی کتانی با سفید و بنفش زیبا در بر داشت و تاج طلای باشکوهی بر سر نهاده بود. آنگاه فریادهای شادی مردم در تمام شهر شوش بلند شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِستر 8:15
15 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و فرعون انگشتر خود را از دست خویش بیرون کرده، آن را بر دست یوسف گذاشت، و او را به کتان نازک آراسته کرد و طوقی زرین بر گردنش انداخت.


پرده‌ها از کتان سفید و لاجورد، با ریسمانهای سفید و ارغوان در حلقه‌های نقره بر ستونهای مرمر سفید آویخته و تختهای طلا و نقره بر سنگفرشی از سنگ سُماق و مرمر سفید و دُرّ و مرمر سیاه بود.


و تمامی اعمال قوت و توانایی او و شرح جزئیات عظمت مُردِخای که چگونه پادشاه او را فردی والامقام ساخت، آیا در کتاب تواریخ دوران پادشاهان ماد و پارس نوشته نشده است؟


پس چاپاران، به فرمان پادشاه شتابان بیرون رفتند؛ و این حکم در شاه​نشین شوش صادر شد و پادشاه و هامان به نوشیدن نشستند. اما شهر شوش پریشان بود.


و در روز سوم، اِستر لباس شاهانه پوشیده، به صحن دروازه اندرونی پادشاه، در مقابل خانه پادشاه بایستاد و پادشاه، بر تخت پادشاهی خود در قصر سلطنت، روبروی دروازه خانه نشسته بود.


و هامان برای ایشان، فراوانی توانگری خود و زیادی پسران خویش را و تمامی عظمتی را که پادشاه به او داده و او را بر سایر سران و خادمان پادشاه برتری داده بود، بیان کرد.


پس هامان آن لباس و اسب را گرفت و مُردِخای را پوشانیده و او را سوار کرده، در کوچه‌های شهر گردانید و پیش روی او ندا می‌کرد که «با کسی ‌که پادشاه به حرمت نمودن او رغبت دارد، چنین کرده خواهد شد.»


لباس شاهانه را که پادشاه می‌پوشد و اسبی را که پادشاه بر آن سوار می‌شود و تاج شاهانه​ای را که بر سر او نهاده می‌شود، بیاورند.


پس چاپاران بر اسبان تازی که تنها در خدمت پادشاه بودند، روانه شدند و ایشان را بر طبق حکم پادشاه شتابانیده، با شتاب روانه ساختند و حکم، در شاه​نشین شوش صادر شد.


از سعادتمندی عادلان، شهر شادی می‌کند، و از هلاکت شریران، فریادهای شادمانی سر می‌دهد.


چون عادلان شادمان شوند فخر عظیم است، امّا چون شریران برافراشته شوند، مردمان خود را مخفی می‌سازند.


چون عادلان افزوده گردند، قوم شادی می‌کنند، امّا چون شریران تسلّط یابند، مردم ناله می‌نمایند.


اگر نه، به جهت دیدن چه چیز بیرون شدید؟ آیا مردی را که لباس فاخر در بر دارد؟ اینک آنانی که لباس فاخر می‌پوشند، در خانه‌های پادشاهان می‌باشند.


لیکن به شما می‌گویم سلیمان هم با همه جلال خود چون یکی از آنها آراسته نشد.


شخصی دولتمند بود که لباس ارغوانی و ظریف از کتان می پوشید و هر روزه در عیاشی با جلال به سر می‌برد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ