Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِستر 5:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 و چون پادشاه، اِستر ملکه را دید که در صحن ایستاده است، او در نظر وی التفات یافت. و پادشاه چوگان طلا را که در دست داشت، به سوی اِستر دراز کرد و اِستر نزدیک آمده، نوک عصا را لمس کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 چون پادشاه، شهبانو اِستر را دید که در صحن ایستاده است، بر وی نظر لطف افکند و چوگان زرین را که در دست داشت به سوی او دراز کرد. پس اِستر نزدیک آمده، نوک چوگان را لمس کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 و چون پادشاه، استر ملکه را دید که در صحن ایستاده است، او در نظر وی التفات یافت. و پادشاه چوگان طلا را که در دست داشت، به سوی استر دراز کرد و استر نزدیک آمده، نوک عصا را لمس کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2 وقتی پادشاه استر ملکه را در آنجا ایستاده دید، او را مورد توجّه قرار داد و چوگان طلای خود را به سویش دراز کرد. آنگاه استر جلو رفته نوک چوگان را لمس کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 وقتی پادشاه اِستر ملکه را در آنجا ایستاده دید، او را مورد لطف خود قرار داده چوگان طلای خود را به سویش دراز کرد. آنگاه اِستر جلو رفته نوک چوگان را لمس کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِستر 5:2
9 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

گفت: «از این پس نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه اسرائیل، زیرا که با خدا و با انسان مجاهده کردی و پیروزی یافتی.»


‌ای خداوند، گوش تو به سوی دعای بنده‌ات و دعای بندگانت که به رغبت تمام از اسم تو ترسان می‌باشند، متوجه بشود و بنده خود را امروز کامیاب فرمایی و او را به حضور این مرد مرحمت عطا کنی.» زیرا که من ساقی پادشاه بودم.


و آن دختر به نظر او پسند آمده، در حضورش التفات یافت. پس به زودی، اسباب آرایش و سهمیه طعامش را به او داد و نیز هفت کنیز را که از خانه پادشاه برگزیده شده بودند که به وی داده شوند و او را با کنیزانش به بهترین حرمسرا منتقل کرد.


«تمامی خادمان پادشاه و ساکنان ولایتهای پادشاه می‌دانند که به جهت هرکس، خواه مرد و خواه زن که نزد پادشاه به صحن اندرونی بدون اجازه داخل شود، فقط یک حکم است که کشته شود، مگر آنکه پادشاه چوگان زرین را به سوی او دراز کند تا زنده بماند. و سی روز است که من خوانده نشده‌ام که به حضور پادشاه داخل شوم.»


پس پادشاه چوگان طلا را به سوی اِستر دراز کرد و اِستر برخاسته، به حضور پادشاه ایستاد


خداوند را محبّت می‌نمایم، زیرا که صدای من و التماس مرا شنیده است.


دل پادشاه مثل نهرهای آب در دست خداوند است، آن را به هر سو که بخواهد، برمی‌گرداند.


آنگاه او بر وی نیک نگریسته و ترسان گشته، گفت: «چیست، ‌ای خداوند؟» به وی گفت: «دعاها و صدقات تو چون هدیه یادگاری به نزد خدا برآمد.


و او را از تمامی زحماتش رهایی داده در حضور فرعون، پادشاه مصر توفیق و حکمت عطا فرمود تا او را بر مصر و تمام خاندان خود فرمانفرما قرار داد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ