6 مبادا خونخواه مقتول در شدت خشم خویش قاتل را تعقیب کند، و به سبب مسافت راه به او رسيده، او را بکشد، و او سزاوار مرگ نباشد، چونکه او را پيشتر نفرت نداشت.
6 مبادا خونخواهِ مقتول در شدت خشم خود قاتل را تعقیب کرده، به سبب راه طولانی، به او برسد و او را بکشد، حال آنکه سزاوار مرگ نبوده زیرا پیشتر بر مقتول بُغض نداشته است.
6-7 بدین ترتیب مدعی خون مقتول نمیتواند او را بکشد. این شهرها باید پراکنده باشند تا همه بتوانند به آن دسترسی داشته باشند و گرنه مدعی خشمگین، ممکن است قاتل بیگناه را بکشد.
6 اگر فقط یک شهر وجود داشته باشد، ممکن است که فاصلهاش دور باشد و مدّعی خون مقتول به متّهم برسد و در خشم، مرد بیگناهی را بکشد. به خصوص که آن مرد در اثر تصادف کشته شده و دشمن او نبوده.
6 اگر فقط یک شهر وجود داشته باشد، ممکن است که فاصلهاش دور باشد و مدّعی خونِ مقتول به متّهم برسد و در خشم خود، قاتل را بکُشد، حال آنکه او سزاوار مرگ نیست چون قبلاً با مقتول دشمنی نداشته است.
و اينک تمامی طایفه به ضدّ کنيز تو برخاسته، و میگويند: ”قاتل برادرش را به ما بسپار تا او را به عوض جان برادرش که کشته شده است، به قتل برسانيم، و وارث را نيز هلاک کنيم.“ به اينطور آنها آتشی را که برایم باقی مانده است، خاموش خواهند کرد، و برای شوهرم نه اسم و نه فرزندان بر روی زمين باقی خواهند گذاشت.»
مثل کسی که با همسايه خود برای بريدن درخت در جنگل برود، و دستش برای قطع نمودن درخت تبر را بلند کند، و آهن از دسته بيرون رفته، به همسايهاش بخورد تا بميرد، پس به يکی از آن شهرها فرار کرده، زنده ماند.