Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




دانیال 7:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 در سال اول بِلشَصّر، پادشاه بابل، دانیال در بسترش خوابی و رویاهای سرش را دید. پس خواب را نوشت و کلیه مطالب را بیان نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 در سال نخستِ بِلشَصَّر، پادشاه بابِل، دانیال در رؤیاهای سرش بر بسترش، خوابی دید. پس خواب را نوشت و خلاصۀ مطلب را بیان کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 در سال اول بلشصر پادشاه بابل، دانیال دربسترش خوابی و رویاهای سرش را دید. پس خواب را نوشت و کلیه مطالب را بیان نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1 در سال اول سلطنت بلشصر پادشاه بابِل، یک شب دانیال خوابی دید و آن را نوشت. این است شرح خواب او:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 در سال اول سلطنت بلشصر پادشاه بابل، دانیال بر بستر خود خواب و رؤيایی دید که آن را به این شکل نوشت:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 در سال اوّل سلطنت بِلشَصَّر پادشاه بابِل، دانیال بر بستر خود خواب و رؤیایی دید و آن‌ را به این صورت نوشت:

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




دانیال 7:1
34 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

بعد از این وقایع، کلام خداوند در رویا، به اَبرام رسیده، گفت: «ای اَبرام، مترس! من سپر تو هستم، و پاداش بسیار عظیم تو.»


و خدا در رویاهای شب به اسرائیل خطاب کرده، گفت: «ای یعقوب! ای یعقوب!» گفت: «گوش به فرمانم.»


در تفکرها از رویاهای شب، هنگامی که خواب سنگین بر مردم غالب شود،


الان بیا و این را در نزد ایشان بر لوحی بنویس و بر طوماری بنویس تا برای روزهای آینده تا به ابد بماند.


و خداوند مرا گفت: «لوحی بزرگ به جهت خود بگیر و بر آن با قلم انسان بنویس: ”برای مَهیرشَلال حاش‌بَز“.


آن نبی​ای که خواب دیده است، خواب را بیان کند و آن که کلام مرا دارد، کلام مرا به راستی بیان نماید. خداوند می‌گوید ”کاه را با گندم چه‌ کار است؟“»


و تمامی قومها او را و پسرش و پسر پسرش را خدمت خواهند نمود تا وقتی که نوبت سرزمین او نیز برسد. پس قومهای بسیار و پادشاهان بزرگ او را بنده خود خواهند ساخت.


پس اِرمیا طوماری دیگر گرفته، به باروک پسر نیریای کاتب سپرد و او تمامی سخنان طوماری را که یِهویاقیم پادشاه یهودا به آتش سوزانیده بود از دهان اِرمیا در آن نوشت و سخنان بسیاری نیز مثل آنها بر آن افزوده شد.


پس اِرمیا باروک پسر نیریا را خواند و باروک از دهان اِرمیا تمامی کلام خداوند را که به او گفته بود، در آن طومار نوشت.


و روز پنجم ماه چهارم سال سی‌ام، آنگاه که من در میان اسیران نزد رود خابور بودم، واقع شد که آسمان گشوده گردید و رویاهای خدا را دیدم.


در رویاهای خدا، مرا به سرزمین اسرائیل آورد. و مرا بر کوه بسیار بلند قرار داد که به طرف جنوبی آن، بنایی همانند شهر بود.


اما خدا به این چهار جوان معرفت و درک در هر گونه علم و حکمت عطا فرمود و دانیال در همه رویاها و خوابها فهیم گردید.


و در سال دوم سلطنت نِبوکَدنِصر، نِبوکَدنِصَر خوابی دید و روحش پریشان شده، خواب از او دور شد.


پادشاه دانیال را که به بَلطَشَصّر معروف بود، خطاب کرده، گفت: «آیا تو می‌توانی خوابی را که دیده‌ام، و تعبیرش را برای من بیان نمایی؟»


در رویاهای سرم در بسترم نگاه کردم و اینک نگهبانی و موجودی مقدس از آسمان نازل شد،


خوابی دیدم که مرا ترسانید و فکرهایم در بسترم و رویاهای سرم مرا پریشان ساخت.


بِلشَصّر پادشاه، مهمانی بزرگی برای هزار نفر از بزرگان خود برپا داشت و در حضور آن هزار نفر شراب نوشید.


و تو، ‌ای پسرش بلشصر، اگر چه این همه را دانستی، لیکن دل خود را متواضع ننمودی.


در همان شب بِلشَصّر پادشاه کَلدانیان کشته شد.


و در رویای شب نگریستم و اینک مثل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قدیم‌الایام رسید و او را به حضور وی آوردند.


اما روح من، دانیال، در بدنم مدهوش شد و رویاهای سرم مرا مضطرب ساخت.


بعد از آن در رویاهای شب نظر کردم و اینک وحش چهارم که هولناک و مهیب و بسیار نیرومند بود و دندانهای بزرگ آهنین داشت و باقیمانده را می‌خورد و پاره پاره می‌کرد و به پایهای خویش پایمال می‌نمود و مخالف همه وحوشی که قبل از او بودند، بود و ده شاخ داشت.


در سال سوم سلطنت بِلشَصّر پادشاه، رویایی بر من دانیال ظاهر شد بعد از آنکه رویای اول به من آشکار شده بود.


و بعد از آن روح خود را بر همه بشر خواهم ریخت؛ پسران و دختران شما نبوت خواهند نمود و پیران شما و جوانان شما رویاها خواهند دید.


زیرا خداوند یهوه کاری نمی‌کند، جز اینکه راز خویش را به خادمان خود انبیا آشکار می‌سازد.


پس خداوند مرا جواب داد: «رویا را بنویس و آن را چنان بر لوحها نقش نما که دونده آن را بتواند خواند.


و او گفت: «الان سخنان مرا بشنويد: اگر در ميان شما نبی‌ای باشد، من که يهوه هستم، خود را در رويا بر او آشکار می‌کنم و در خواب به او سخن می‌گويم.


زیرا همه‌ چیزهایی که از قبل نوشته شد، برای تعلیم ما نوشته شد تا به صبر و تسلّی کتاب امیدوار باشیم.


می‌باید که فخر کنم، هرچند شایسته من نیست. لیکن به رویاها و مکاشفات خداوند می‌آیم.


پس بنویس چیزهایی را که دیدی و چیزهایی که هستند و چیزهایی را که بعد از این خواهند شد؛


و چون هفت رعد سخن‌ گفتند، حاضر شدم که بنویسم. آنگاه صدایی از آسمان شنیدم که می‌گوید: «آنچه هفت رعد گفتند، مهر کن و آنها را منویس.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ