Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




دانیال 5:5 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

5 در همان لحظه انگشتهای دست انسانی بیرون آمد و در برابر شمعدان بر گچ دیوار قصر پادشاه نوشت و پادشاه کف دست را که می‌نوشت، می‌دید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

5 ناگاه انگشتان دست انسانی پدیدار شد و در برابر چراغدان بر گچِ دیوارِ کاخِ پادشاه نوشتن آغاز کرد. و پادشاه دستی را که می‌نوشت می‌دید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

5 در همان ساعت انگشتهای دست انسانی بیرون آمد و در برابر شمعدان بر گچ دیوار قصرپادشاه نوشت و پادشاه کف دست را که مینوشت دید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

5 اما در حالی که غرق عیش و نوش بودند، ناگهان انگشتهای دست انسانی بیرون آمده شروع کرد به نوشتن روی دیواری که در مقابل چراغدان بود. پادشاه با چشمان خود دید که آن انگشتها می‌نوشتند

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

5 در آن هنگام ناگهان انگشتان دست انسانی ظاهر شد و در برابر شمعدانها بر روی دیوارِ گچیِ قصرِ پادشاه شروع به نوشتن کرد. پادشاه دست را در حال نوشتن روی دیوار دید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

5 در آن هنگام ناگهان انگشتان دست انسانی ظاهر شد و در برابر شمعدان‌ها بر روی دیوارِ گچیِ قصرِ پادشاه شروع به نوشتن کرد. پادشاه دست را در حال نوشتن روی دیوار دید،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




دانیال 5:5
15 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

که شادی شریران، اندک زمانی است، و خوشی ریاکاران، لحظه‌ای؟


کسی ‌که بعد از تنبیه بسیار گردنکشی می‌کند، ناگهان از پا درخواهد آمد و علاجی نخواهد بود.


پادشاه بابل آوازه ایشان را شنید و دستهایش سست گردید. و غصه و درد او را مثل زنی که می‌زاید، در‌گرفته است.


این سخن هنوز بر زبان پادشاه بود که صدایی از آسمان نازل شده، گفت: «ای نِبوکَدنِصَر پادشاه، به تو گفته می‌شود که سلطنت از تو گذشته است.


در همان لحظه، این امر بر نِبوکَدنِصَر واقع شد و از میان مردمان رانده شده، مثل گاوان علف می‌خورد و بدنش از شبنم آسمان تر می‌شد تا مویهایش مثل پرهای عقاب بلند شد و ناخنهایش مثل چنگالهای پرندگان گردید.


و الان حکیمان و طالع‌بینان را به حضور من آوردند تا این نوشته را بخوانند و تفسیرش را برای من بیان کنند، اما نتوانستند تفسیر کلام را بیان کنند.


شراب می‌نوشیدند و خدایان طلا و نقره و برنج و آهن و چوب و سنگ را سپاس می‌خواندند.


آنگاه رخسار پادشاه دگرگون شد و فکرهایش او را پریشان ساخت و بندهای کمرش سست شده، زانوانش به هم می‌خورد.


آنگاه تمامی حکیمان پادشاه داخل شدند، اما نتوانستند نوشته را بخوانند یا تفسیرش را برای پادشاه بیان نمایند.


و آن سند قرضها را که ضدّ ما و مشتمل بر قوانین و به خلاف ما بود، محو ساخت و آن را به صلیب خود میخکوب کرده از میان برداشت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ