Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




دانیال 2:48 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

48 پس پادشاه به دانیال مقامی بلند مرتبه داد و هدایای بسیار و بزرگ به او بخشید و او را بر تمامی ولایت بابل حکمران گذاشت و او را رئیس رئیسان بر تمامی حکیمان بابل نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

48 پس پادشاه مقامی بلند به دانیال عطا فرمود و هدایای بزرگِ بسیار به او بخشید و او را به حکمرانی بر سراسر ولایت بابِل برگماشت و او را رئیسِ رئیسان بر همۀ حکیمان بابِل ساخت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

48 پس پادشاه دانیال را معظم ساخت وهدایای بسیار و عظیم به او داد و او را بر تمامی ولایت بابل حکومت داد و رئیس روسا بر جمیع حکمای بابل ساخت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

48 سپس، پادشاه به دانیال مقام والایی داد و هدایای ارزندهٔ فراوانی به او بخشید و او را حاکم تمام بابِل و رئیس همهٔ حکیمان خود ساخت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

48 سپس به دانیال مقام بزرگی داد و هدایای بسیاری به او بخشید. او را حاکم بر تمام استان بابل و رئیس تمام مشاوران نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

48 سپس به دانیال مقام بزرگی داد و هدایای بسیاری نیز به او بخشید. او را حاکم بر تمام استان بابِل و رئیس تمام مشاوران نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




دانیال 2:48
22 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و بَرزِلائی مرد بسيار پير هشتاد ساله بود، و هنگامی که پادشاه در مَحَنایِم توقف می‌نمود، احتیاجات او را فراهم می‌ساخت، زيرا مردی بسيار بزرگ بود.


و نَعَمان، سردار لشکر پادشاه اَرام، در حضور آقایش مردی بزرگ و محترم بود، زیرا خداوند به وسیله او اَرام را نجات داده بود، و آن مرد نیرومند و شجاع ولی جذامی بود.


و اموال او هفت هزار گوسفند و سه هزار شتر و پانصد جفت گاو و پانصد الاغ ماده بود و نوکران بسیار زیاد داشت و آن مرد از تمامی مردمان مشرق‌زمین بزرگتر بود.


پس نزد بزرگان می‌روم و با ایشان صحبت خواهم نمود، زیرا که ایشان راه خداوند و احکام خدای خود را می‌دانند.» لیکن ایشان همه مثل هم یوغ را شکسته، و بندها را گسیخته‌اند.


اما اگر خواب و تعبیرش را بیان کنید، بخششها و انعامها و حرمت بزرگی از حضور من خواهید یافت. پس خواب و تعبیرش را به من اعلام نمایید.»


نِبوکَدنِصَر پادشاه تمثالی از طلا که ارتفاعش شصت ذراع و عرضش شش ذراع بود ساخت و آن را در دشت دورا در ولایت بابل برپا کرد.


پس چند نفر یهود که ایشان را بر کارهای ولایت بابل گماشته‌ای، هستند، یعنی شَدرَک و میشَک و عَبِدنِغو. این اشخاص، ‌ای پادشاه، تو را احترام نمی‌نمایند و خدایان تو را عبادت نمی کنند و تمثال طلا را که برپا نموده‌ای، سجده نمی‌نمایند.»


آنگاه پادشاه مقام شَدرَک و میشَک و عَبِدنِغو را در ولایت بابل برتری داد.


پس فرمانی از من صادر گردید که تمامی حکیمان بابل را به حضورم بیاورند تا تعبیر خواب را برای من بیان نمایند.


که «ای بَلطَشَصّر، رئیس ساحران، چون می‌دانم که روح خدایان قدوس در تو می‌باشد و هیچ رازی برای تو مشکل نیست، پس خوابی را که دیده‌ام، تعبیرش را به من بگو.


شخصی در مملکت تو هست که روح خدایان قدوس را دارد و در روزهای پدرت روشنایی و فهم و حکمت همانند حکمت خدایان در او پیدا شد و پدرت نِبوکَدنِصَر پادشاه، یعنی پدر تو، ‌ای پادشاه، او را رئیس ساحران و جادوگران و کَلدانیان و طالع‌بینان ساخت.


من درباره تو شنیده‌ام که به بیان تعبیرها و گشودن گره‌ها قادر می‌باشی. پس اگر بتوانی الان نوشته را بخوانی و تفسیرش را برای من بیان کنی، جامه ارغوان بر تنت خواهند کرد و طوق زرین بر گردنت خواهند نهاد و در مملکت، حاکم سوم خواهی بود.»


آنگاه بِلشَصّر امر فرمود تا دانیال را به جامه ارغوان پوشانیدند و طوق زرین بر گردنش نهادند و درباره‌اش ندا کردند که در مملکت حاکم سوم می‌باشد.


پادشاه به صدای بلند ندا در داد که جادوگران و کَلدانیان و ساحران را احضار نمایند. سپس پادشاه حکیمان بابل را خطاب کرده، گفت: «هر ‌که این نوشته را بخواند و تفسیرش را برای من بیان نماید، جامه ارغوان بر تنش خواهند کرد و طوق زرین بر گردنش خواهند نهاد و حاکم سوم در مملکت خواهد بود.»


آنگاه من، دانیال، تا اندک زمانی ضعیف و بیمار شدم. پس برخاسته، به ‌کارهای پادشاه مشغول گردیدم، اما درباره رویا در حیرت بودم و آن را درک نمی‌کردم.


پس الان به ‌جای خود فرار کن! گفتم که تو را حرمت بسیار نمايم. امّا اینک خداوند تو را از این حرمت بازداشته است.»


و مردان اسرائيل گفتند: «آيا اين مرد را که برمی‌آيد، ديديد؟ يقين برای به چالش کشیدن اسرائيل برمی‌آيد و هر ‌که او را بکشد، پادشاه او را از مال فراوان دولتمند سازد، و دختر خود را به او دهد، و خانه پدرش را در اسرائيل آزاد خواهد ساخت.»


فقير را از خاک برمی افرازد. و مسکين را از زباله برمی دارد تا ايشان را با اميران بنشاند. و ايشان را وارث تخت جلال گرداند. زيرا که ستونهای زمین از آنِ خداوند است. و جهان را بر آنها استوار نموده است.


و در مِعون کسی بود که املاکش در کَرمِل بود و آن مرد بسيار دولتمند بود و سه هزار گوسفند و هزار بز داشت. او گوسفندان خود را در کَرمِل پشم می‌بريد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ