Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اعمال رسولان 12:10 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

10 پس از نگهبانان اوّل و دوّم گذشته، به دروازه آهنی که به سوی شهر می‌رود، رسیدند و آن خودبه‌خود پیش روی ایشان باز شد؛ و از آن بیرون رفته، تا آخر یک کوچه برفتند که همان لحظه فرشته از او غایب شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

10 آنها از نگهبانان اوّل و دوّم گذشتند و به دروازۀ آهنینی رسیدند که رو به شهر باز می‌شد. دروازه خود به خود مقابل ایشان گشوده شد. پس بیرون رفتند و چون به انتهای کوچه رسیدند، ناگاه فرشته ناپدید شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

10 پس از قراولان اول و دوم گذشته، به دروازه آهنی که به سوی شهر میرود رسیدند و آن خودبخود پیش روی ایشان باز شد؛ و از آن بیرون رفته، تا آخر یک کوچه برفتند که در ساعت فرشته از او غایب شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

10 سپس از نگهبانان اول و دوم گذشتند تا به دروازهٔ آهنی زندان رسیدند که به کوچه‌ای باز می‌شد. این در نیز خودبه‌خود باز شد! پس، از آنجا هم رد شدند تا به آخر کوچه رسیدند، و ناگهان فرشته او را ترک کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

10 وقتی از پاسگاههای اول و دوم گذشتند به دری آهنی كه به طرف شهر باز می‌شد رسیدند. در خود به خود به روی آنان باز شد. آنها بیرون رفتند، از کوچه‌ای می‌گذشتند که ناگهان فرشته ناپدید شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

10 وقتی از پاسگاه‌های اوّل و دوّم گذشتند، به دری آهنی که به‌طرف شهر باز می‌شد رسیدند. در خودبه‌خود به روی آن‌ها باز شد و آن‌ها بیرون رفتند. از کوچه‌ای می‌گذشتند که ناگهان فرشته ناپدید شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اعمال رسولان 12:10
11 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و ایشان را در زندان سردار نگهبانان دربار، یعنی زندانی که یوسف در آنجا زندانی بود، انداخت.


پس ایشان را با هم سه روز در زندان انداخت.


پس او مثل شیر صدا زد که «ای آقا، من دائم در روز بر دیده‌بانگاه ایستاده‌ام و تمامی شب بر دیده‌بانگاه خود برقرار می‌باشم.


و او را در حبس نگاه داشتند، زيرا که اعلام نشده بود که با او چه بايد کرد.


و در شام همان روز که یکشنبه بود، هنگامی که درها بسته بود، جایی که شاگردان به خاطر ترس یهود جمع بودند، ناگاه عیسی آمده، در میان ایستاد و به ایشان گفت: «سلام بر شما باد!»


و بعد از هشت روز باز شاگردان با توما در خانه‌ای جمع بودند و درها بسته بود که ناگاه عیسی آمد و در میان ایستاده، گفت: «سلام بر شما باد!»


پس او را گرفته، در زندان انداخت و به چهار دسته چهار نفری از سپاهیان سپرد که او را نگاهبانی کنند و قصد آن داشت که بعد از پِسَخ او را برای قوم بیرون آورد.


که ناگاه زلزله‌ای بزرگ به وقوع پیوست، به حدّی که پایه‌های زندان به لرزه افتاد و در دم همهٔ درها باز شد و زنجیرها از همه فرو ریخت.


شبانگاه فرشته خداوند درهای زندان را باز کرده و ایشان را بیرون آورده، گفت:


«و به فرشتهٔ کلیسای در فیلادِلفیه بنویس که این را می‌گوید آن قدّوس و حق که کلید داوود را دارد که می‌گشاید و هیچ‌‌کس نخواهد بست و می‌بندد و هیچ‌‌کس نخواهد گشود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ