Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲پادشاهان 6:5 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

5 و هنگامی که یکی از ایشان تنه درختی را می‌برید، آهن تبر در آب افتاد و او فریاد کرده، گفت: «آه، ‌ای آقایم زیرا که امانت بود.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

5 اما چون یکی از آنها درختی را می‌برید، تیغۀ آهنین تبرش در آب افتاد، و او بانگ برآورده، گفت: «آه ای سرورم، این را امانت گرفته بودم!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

5 و هنگامی که یکی ازایشان تیر را میبرید، آهن تبر در آب افتاد و اوفریاد کرده، گفت: «آهای آقایم زیرا که عاریه بود.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

5 ناگهان تیغهٔ تبر یکی از انبیا از دسته جدا شد و به داخل آب افتاد. پس او فریاد برآورده، به الیشع گفت: «ای سرورم، من این تبر را امانت گرفته بودم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

5 امّا زمانی که یک نفر از ایشان درختی را می‌برید تیغهٔ تبرش در آب افتاد. او فریاد کرد و گفت: «ای سرورم، من این تبر را امانت گرفته بودم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

5 امّا وقتی‌که یک نفر از ایشان درختی را می‌برید، تیغۀ تبرش در آب افتاد. او فریاد زده گفت: «ای سرورم، من این تبر را امانت گرفته بودم.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲پادشاهان 6:5
12 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پادشاه اسرائیل گفت: «افسوس که خداوند این سه پادشاه را خوانده است تا ایشان را به ‌دست موآب تسلیم کند.»


پس آن زن رفته، آن مرد خدا را خبر داد. و او وی را گفت: «برو و روغن را بفروش و قرض خود را بده، تو و پسرانت از باقیمانده گذران کنید.»


و چون خادم مرد خدا صبح زود برخاسته، بیرون رفت. اینک لشکری با سواران و ارابه‌ها شهر را محاصره نموده بودند. پس خادمش او را گفت: «آه، ‌ای آقایم، چه بکنیم؟»


پس اِلیشَع همراه ایشان روانه شد و چون به اُردن رسیدند، درختان را قطع نمودند.


پس مرد خدا گفت: «کجا افتاد؟» و چون مکان را به او نشان داد، او چوبی بریده، در آنجا انداخت و آهن را روی آب آورد.


شریر قرض می‌گیرد و وفا نمی‌کند و امّا صالح رحیم و بخشنده است.


اگر آهن کند باشد و دمش را تیز نکنند، باید قوت زیاده به کار آورد، اما حکمت به جهت کامیابی مفید است.


بوته‌های جنگل به تبر بریده خواهد شد و لبنان به ‌دست ”آن پرشکوه“ خواهد افتاد.


و از ترس عذابش دور ایستاده، خواهند گفت: «وای وای، ای شهر عظیم، ای بابل، شهر زورآور، زیرا که در یک ساعت مکافات تو آمد.»


خواهند گفت: «وای، وای، ای شهر بزرگ که به کتان و ارغوانی و قرمز آراسته می‌بودی و رخشنده در طلا و جواهر و مروارید! زیرا در یک ساعت اینقدر دولت بزرگ خراب شد.»


و خاک بر سر خود ریخته، گریان و ماتم‌کنان فریاد برآورده، می‌گفتند: «وای، وای بر آن شهر بزرگ که از آن هر ‌که در دریا صاحب کشتی بود، از ثروت او دولتمند گردید که در یک ساعت ویران گشت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ