Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲پادشاهان 6:32 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

32 و اِلیشَع در خانه خود نشسته بود و مشایخ، همراهش نشسته بودند و پادشاه، کسی را از نزد خود فرستاد و قبل از رسیدن قاصد نزد وی، اِلیشَع به مشایخ گفت: «آیا می بینید که این پسر قاتل فرستاده است تا سر مرا از تن جدا کند؟ متوجه باشید وقتی که قاصد برسد، در را ببندید و او را از در برانید. آیا صدای پایهای آقایش در عقبش نیست؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

32 اِلیشَع در آن هنگام در خانۀ خود نشسته بود و مشایخ با او نشسته بودند. پادشاه پیشاپیش مردی را فرستاد، اما پیش از آنکه مأمور از راه برسد، اِلیشَع به مشایخ قوم گفت: «آیا می‌بینید چگونه این قاتل کسی را فرستاده تا سَرَم از تن جدا کند؟ پس چون مأمور پادشاه از راه برسد، در را بر او ببندید و نگذارید داخل شود. آیا این صدای قدمهای سرورش نیست که از پی او می‌آید؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

32 و الیشع در خانه خود نشسته بود و مشایخ، همراهش نشسته بودندو پادشاه، کسی را از نزد خود فرستاد و قبل ازرسیدن قاصد نزد وی، الیشع به مشایخ گفت: «آیامی بینید که این پسر قاتل فرستاده است تا سر مرااز تن جدا کند؟ متوجه باشید وقتی که قاصدبرسد، در را ببندید و او را از در برانید، آیا صدای پایهای آقایش در عقبش نیست.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

32 وقتی پادشاه مأموری برای دستگیری الیشع فرستاد، او در خانهٔ خود با بزرگان قوم اسرائیل سرگرم گفتگو بود. اما پیش از رسیدن مأمور، الیشع به بزرگان گفت: «این قاتل قاصدی فرستاده است تا سرم را از تنم جدا کند. وقتی آمد در را ببندید و نگذارید داخل شود، چون به‌زودی اربابش هم پشت سر او می‌آید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

32 الیشع با بزرگان در خانهٔ خود نشسته بود که پادشاه قاصدی نزد او فرستاد. امّا قبل از اینکه قاصد برسد الیشع به بزرگان گفت: «می‌بینید که این قاتل کسی را فرستاده تا سر از تن من جدا کند؟ هنگامی‌که قاصد آمد در را ببندید و اجازه ندهید که داخل شود. پادشاه خودش پشت سر او خواهد آمد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

32 اِلیشَع با بزرگان در خانۀ خود نشسته بود که پادشاه قاصدی نزد او فرستاد. امّا قبل از این‌که قاصد برسد، اِلیشَع به بزرگان گفت: «می‌بینید که این قاتل کسی را فرستاده تا سر مرا از تنم جدا کند؟ هنگامی‌که قاصد آمد، در را ببندید و اجازه ندهید که داخل شود. پادشاه خودش پشت سر او خواهد آمد.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲پادشاهان 6:32
16 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و هنگامی که اَخیّا صدای پایهای او را که به در داخل می‌شد شنید، گفت: «ای زن یِرُبعام، داخل شو. چرا وانمود می‌کنی کسی دیگر هستی؟ زیرا که من باخبری ناگوار نزد تو فرستاده شده‌ام.


و هنگامی که ایزابِل انبیای خداوند را هلاک می‌ساخت، عوبَدیا صد نفر از انبیا را گرفته، ایشان را پنجاه پنجاه در غار پنهان کرد و ایشان را به نان و آب خوراک داد.


و دو نفر از افراد فرومایه را پیش او وادارید که بر او شهادت داده، بگویند که ”تو خدا و پادشاه را لعنت کرده‌ای.“ پس او را بیرون کشیده، سنگسار کنید تا بمیرد.»


و دو نفر از افراد فرومایه درآمده، پیش او نشستند و آن مردان فرومایه به حضور قوم بر نابوت شهادت داده، گفتند که ”نابوت بر خدا و پادشاه لعنت کرده است.“ و او را از شهر بیرون کشیده، سنگسارش نمودند تا بِمُرد.


و او را خطاب کرده، بگو: ”خداوند چنین می‌گوید: آیا هم قتل نمودی و هم متصرف شدی؟“ و باز او را خطاب کرده، بگو: ”خداوند چنین می‌گوید: در جایی که سگان خون نابوت را لیسیدند، خون تو را نیز خواهند لیسید.“»


اِلیشَع وی را گفت: «آیا دل من همراه تو نرفت هنگامی که آن مرد از ارابه خود به استقبال تو برگشت؟ آیا این وقت، وقت گرفتن نقره و گرفتن لباس و باغات زیتون و تاکستانها و گله‌ها و رمه‌ها و غلامان و کنیزان است؟


و یکی از خادمانش گفت: «ای آقایم، چنین نیست، بلکه اِلیشَع نبی که در اسرائیل است، پادشاه اسرائیل را از سخنی که در خوابگاه خود می‌گویی، آگاه می‌سازد.»


و پادشاه آن سردار را که بر دست او تکیه می‌نمود، بر دروازه گماشت و خلق، او را نزد دروازه پایمال کردند که مرد مطابق کلامی که مرد خدا گفت هنگامی که پادشاه نزد او فرود آمد.


و خداوند مرا تعلیم داد، پس دانستم. آنگاه اعمال ایشان را به من نشان دادی.


زیرا صِدقیا پادشاه یهودا او را به زندان انداخته، گفت: «چرا نبوت می‌کنی و می‌گویی که ”خداوند چنین می‌فرماید: اینک من این شهر را به ‌دست پادشاه بابل تسلیم خواهم کرد و آن را تسخیر خواهد نمود.


و کسانی چند از مشایخ اسرائیل نزد من آمده، پیش رویم نشستند.


و در روز دهم ماه پنجم از سال هفتم بعضی از مشایخ اسرائیل آمدند تا از خداوند مشورت بطلبند. و پیش من نشستند.


و نزد تو می‌آیند به گونه‌ای که قوم من می آیند. و مانند قوم من، پیش تو نشسته، سخنان تو را می‌شنوند، اما آنها را به جا نمی‌آورند. زیرا که ایشان به دهان خود سخنان شیرین می‌گویند. لیکن دل ایشان در‌ پی منافع ناحقشان می‌رود.


و در سال ششم در روز پنجم از ماه ششم، چون من در خانه خود نشسته بودم و مشایخ یهودا پیش من نشسته بودند، آنگاه دست خداوند یهوه در آنجا بر من آمد.


ایشان را گفت: «بروید و به آن روباه گویید: 'اینک امروز و فردا دیوها را بیرون می‌کنم و مریضان را تندرستی می‌بخشم و در روز سوم کامل خواهم شد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ