۲پادشاهان 6:14 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

¹⁴ پس سواران و ارابه‌ها و لشکر عظیمی به آنجا فرستاد و ایشان وقت شب آمده، شهر را محاصره نمودند.

هزارۀ نو

¹⁴ پس اسبان و ارابه‌ها و لشکری عظیم بدان‌جا گسیل داشت و آنان شبانه آمدند و شهر را به محاصره آوردند.

Persian Old Version

¹⁴ پس سواران و ارابهها و لشکرعظیمی بدانجا فرستاد و ایشان وقت شب آمده، شهر را احاطه نمودند.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹⁴ پس پادشاه سوریه لشکر عظیمی با ارابه‌ها و اسبان فراوان به شهر دوتان فرستاد و آنها آمدند و در شب، شهر را محاصره کردند.

مژده برای عصر جدید

¹⁴ پس او سواران و ارّابه‌ها و سپاه بزرگی به آنجا فرستاد. آنها در شب آمدند و شهر را محاصره کردند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹⁴ پس او اسب‌ها و ارّابه‌ها و سپاه بزرگی به آنجا فرستاد. آن‌ها در شب آمده شهر را محاصره کردند.

۲پادشاهان 6:14 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۲پادشاهان 18:17

و پادشاه آشور، تَرتان و رَبساریس و رَبشاقی را از لاکیش نزد حِزِقیای پادشاه به اورشلیم با موکب بزرگ فرستاد. و ایشان برآمده، به اورشلیم رسیدند. و چون برآمدند، رفتند و نزد قنات برکه بالایی که به‌ سر راه مزرعه رختشورهاست، ایستادند.

۲پادشاهان 6:13

او گفت: «بروید و ببینید که او کجاست، تا بفرستم و او را بگیرم.» پس او را خبر دادند که «اینک اِلیشَع در دوتان است.»

۲پادشاهان 6:15

و چون خادم مرد خدا صبح زود برخاسته، بیرون رفت. اینک لشکری با سواران و ارابه‌ها شهر را محاصره نموده بودند. پس خادمش او را گفت: «آه، ‌ای آقایم، چه بکنیم؟»

مَتّی 26:47

و هنوز سخن می‌گفت که ناگاه یهودا که یکی از آن دوازده بود، با جمعی بسیار با شمشیرها و چماقها از جانب سران کاهنان و مشایخ قوم آمدند.

مَتّی 26:55

در آن ساعت به آن گروه گفت: «آیا برای گرفتن من با شمشیرها و چماقها چنان آمده‌اید که انگار دزد می‌گیرید؟ هر روز با شما در معبد نشسته تعلیم می‌دادم و مرا نگرفتید.

لوقا 21:20

«و چون بینید که اورشلیم به لشکرها محاصره شده است، آنگاه بدانید که خرابی آن رسیده است.

۱سموئیل 23:26

و شائول به يک طرف کوه می‌رفت و داوود و کسانش به طرف ديگر کوه، و داوود می شتافت که از حضور شائول بگريزد و شائول و مردانش داوود و کسانش را محاصره نمودند تا ايشان را بگيرند.

۱سموئیل 24:2

و شائول سه هزار نفر افراد برگزيده را از تمامی اسرائيل گرفته، برای جستجوی داوود و کسانش بر ”صخره‌های بزهای کوهي“ رفت.