Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲پادشاهان 6:1 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

1 و پسران انبیا به اِلیشَع گفتند که «اینک مکانی که در حضور تو در آن ساکنیم، برای ما تنگ است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

1 روزی گروه انبیا به اِلیشَع گفتند: «چنانکه می‌بینی، مکانی که در آن نزد تو گرد می‌آییم برای ما بسیار کوچک است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

1 و پسران انبیا به الیشع گفتند که «اینک مکانی که در حضور تو در آن ساکنیم، برای ما تنگ است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

1-3 روزی گروه انبیا نزد الیشع آمدند و به او گفتند: «همان‌طور که می‌بینید، جایی که ما زندگی می‌کنیم خیلی کوچک است. پس اجازه بدهید به کنار رود اردن برویم، چوب بیاوریم و خانهٔ بزرگتری بسازیم.» الیشع جواب داد: «بسیار خوب، بروید.» یکی از آنان از الیشع خواهش کرد که همراه ایشان برود، پس الیشع نیز همراه آنان رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

1 روزی گروهی از انبیا به الیشع گفتند: «جایی که ما زیر نظر تو در آن زندگی می‌کنیم برای ما کوچک است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

1 روزی گروهی از انبیا به اِلیشَع گفتند: «مکانی که ما زیر نظر تو در آن زندگی می‌کنیم برای ما کوچک است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲پادشاهان 6:1
15 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و مردی از پسران انبیا به فرمان خداوند به رفیق خود گفت: «مرا بزن.» اما آن مرد از زدنش امتناع نمود.


و چون پسران انبیا که روبروی او در اَریحا بودند، او را دیدند، گفتند: «روح ایلیا بر اِلیشَع می‌باشد.» و برای ملاقات وی آمده، او را تا به زمین تعظیم نمودند.


و پسران انبیایی که در بیت​ئیل بودند، نزد اِلیشَع بیرون آمده، وی را گفتند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند آقای تو را از فراز سر تو خواهد برداشت؟» اِلیشَع گفت: «من هم می‌دانم؛ خاموش باشید.»


و پسران انبیایی که در اَریحا بودند، نزد اِلیشَع آمده، وی را گفتند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند آقای تو را از فراز سر تو برمی‌دارد؟» اِلیشَع گفت: «من هم می‌دانم؛ خاموش باشید.»


و پنجاه نفر از پسران انبیا رفته، در مقابل ایشان از دور ایستادند و ایشان نزد اُردن ایستاده بودند.


و زنی از زنان پسران انبیا نزد اِلیشَع التماس نموده، گفت: «بنده‌ات، شوهرم مرد و تو می‌دانی که بنده​ات از خداوند می‌ترسید، و طلبکار او آمده است تا دو پسر مرا برای بندگی خود ببرد.»


و اِلیشَع به جلجال برگشت و قحطی در زمین بود و پسران انبیا به حضور او نشسته بودند. و او به خادم خود گفت: «دیگ بزرگ را بگذار و آش به جهت پسران انبیا بپز.»


پس به اُردن برویم و هر یک تکه چوبی از آنجا بگیریم و مکانی برای خود در آنجا بسازیم تا در آن ساکن باشیم.» او گفت: «بروید.»


پس تو را نیز از دهان مصیبت بیرون می‌آورد، در مکان وسیع که در آن تنگی نمی‌بود و تمامی سفره‌ات از چاقی پر می‌شد،


شعله‌های آتش را خاموش کردند و از دم شمشیرها جان به در بردند و از ضعف، توانایی یافتند و در جنگ شجاع شدند و لشکرهای بیگانگان را تار و مار کردند.


و پسران يوسف یوشَع را خطاب کرده، گفتند: «چرا يک قرعه و يک سهم فقط به ما برای ملکيت دادی؟ و حال آنکه ما قومی پرجمعیت هستم، چونکه خداوند تا الان به ما برکت داده است.»


و حد پسران دان از طرف ايشان بيرون رفت، زيرا که پسران دان برآمده، با لِشِم جنگ کردند و آن را گرفته، از دم شمشير گذراندند. و متصرف شده، در آن سکونت گرفتند. پس لِشِم را دان ناميدند، مطابق اسم دان که پدر ايشان بود.


و شائول قاصدان برای گرفتن داوود فرستاد. و چون جماعت انبيا را ديدند که نبوت می‌کنند و سَموئيل را که به پيشوايی ايشان ايستاده است، روح خدا بر قاصدان شائول آمده، ايشان نيز نبوت کردند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ