Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲پادشاهان 2:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و پسران انبیایی که در بیت​ئیل بودند، نزد اِلیشَع بیرون آمده، وی را گفتند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند آقای تو را از فراز سر تو خواهد برداشت؟» اِلیشَع گفت: «من هم می‌دانم؛ خاموش باشید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 گروه انبیایی که در بِیت‌ئیل بودند، نزد اِلیشَع رفتند و او را گفتند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند مولایت را از فرازِ سرِ تو بر خواهد گرفت؟» اِلیشَع پاسخ داد: «آری من نیز می‌دانم؛ خاموش باشید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 و پسران انبیایی که در بیت ئیل بودند، نزد الیشع بیرون آمده، وی را گفتند: «آیامی دانی که امروز خداوند آقای تو را از فوق سرتو خواهد برداشت.» او گفت: «من هم میدانم؛ خاموش باشید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3 گروهی از انبیا که در بیت‌ئیل بودند به استقبال آنان آمده، به الیشع گفتند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند قصد دارد مولای تو را از تو بگیرد؟» الیشع جواب داد: «بله، می‌دانم. ساکت باشید!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 گروهی از انبیا که در آنجا زندگی می‌کردند، نزد الیشع رفتند و پرسیدند: «آیا می‌دانی، امروز خداوند سرورت را از تو خواهد گرفت؟» الیشع پاسخ داد: «بله می‌دانم، ساکت باشید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 گروهی از انبیا که در آنجا زندگی می‌کردند، نزد اِلیشَع رفتند و پرسیدند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند آقایت را از تو خواهد گرفت؟» اِلیشَع پاسخ داد: «بلی، می‌دانم، ساکت باشید.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲پادشاهان 2:3
17 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و هنگامی که ایزابِل انبیای خداوند را هلاک می‌ساخت، عوبَدیا صد نفر از انبیا را گرفته، ایشان را پنجاه پنجاه در غار پنهان کرد و ایشان را به نان و آب خوراک داد.


و مردی از پسران انبیا به فرمان خداوند به رفیق خود گفت: «مرا بزن.» اما آن مرد از زدنش امتناع نمود.


و چون پسران انبیا که روبروی او در اَریحا بودند، او را دیدند، گفتند: «روح ایلیا بر اِلیشَع می‌باشد.» و برای ملاقات وی آمده، او را تا به زمین تعظیم نمودند.


و پسران انبیایی که در اَریحا بودند، نزد اِلیشَع آمده، وی را گفتند: «آیا می‌دانی که امروز خداوند آقای تو را از فراز سر تو برمی‌دارد؟» اِلیشَع گفت: «من هم می‌دانم؛ خاموش باشید.»


و پنجاه نفر از پسران انبیا رفته، در مقابل ایشان از دور ایستادند و ایشان نزد اُردن ایستاده بودند.


و زنی از زنان پسران انبیا نزد اِلیشَع التماس نموده، گفت: «بنده‌ات، شوهرم مرد و تو می‌دانی که بنده​ات از خداوند می‌ترسید، و طلبکار او آمده است تا دو پسر مرا برای بندگی خود ببرد.»


و اِلیشَع به جلجال برگشت و قحطی در زمین بود و پسران انبیا به حضور او نشسته بودند. و او به خادم خود گفت: «دیگ بزرگ را بگذار و آش به جهت پسران انبیا بپز.»


او گفت: «سلامتی است. آقایم مرا فرستاده، می‌گوید: ”هم‌اکنون دو جوان از پسران انبیا از کوهستان اِفرایم نزد من آمده‌اند، تمنا اینکه یک وزنه نقره و دو دست لباس به ایشان بدهی.»


و پسران انبیا به اِلیشَع گفتند که «اینک مکانی که در حضور تو در آن ساکنیم، برای ما تنگ است.


و اِلیشَع نبی یکی از پسران انبیا را خوانده، به او گفت: «کمر خود را ببند و این ظرف روغن را به ‌دست خود گرفته، به راموت جلعاد برو.


اینک من و پسرانی که خداوند به من داده است، از جانب یهوه صِبایوت که در کوه صَهیون ساکن است، به جهت اسرائیل نشانه‌ها و علامتها هستیم.


عاموس در جواب اَمَصیا گفت: «من نه نبی هستم و نه پسر نبی، بلکه رمه‌بان بودم و انجیرهای وحشی را پرورش می‌دادم.


«من مرد یهودی هستم، متولّد طَرسوس کیلیکیه، امّا تربیت یافته بودم در این شهر در خدمت گامالائیل و در شریعت اجدادی به شکلی دقیق تعلیم یافته دربارهٔ خدا غیور می‌بودم، چنانکه همگی شما امروز می‌باشید.


به درستی که قوم خود را دوست می‌دارد. و تمامی مقدسانش در دست تو هستند. و نزد پايهای تو نشسته، هر يکی از کلام تو بهره‌مند می‌شوند.


بعد از آن به جِبعه‌اِلوهیم که در آنجا قراول فلسطينيان است، خواهی آمد. چون در آنجا نزديک شهر برسی، گروهی از انبيا به تو برخواهند خورد که از مکان بلند به زير می‌آيند و در‌ پيش ايشان چنگ و دف و نای و بربط نواخته می‌شود.


و شائول قاصدان برای گرفتن داوود فرستاد. و چون جماعت انبيا را ديدند که نبوت می‌کنند و سَموئيل را که به پيشوايی ايشان ايستاده است، روح خدا بر قاصدان شائول آمده، ايشان نيز نبوت کردند.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ