Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲پادشاهان 1:2 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 و اَخَزیا از پنجره بالاخانه خود که در سامره بود افتاده، بیمار شد. پس قاصدان را روانه نموده، به ایشان گفت: «نزد بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون رفته، بپرسید که آیا از این مرض شفا خواهم یافت؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 و اما اَخَزیا، از پنجرۀ بالاخانۀ خویش در سامِرِه به زیر افتاده و مجروح گشته بود. پس قاصدان روانه کرد و بدیشان گفت: «بروید و از بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون بپرسید که آیا من از این جراحت جان سالم به در خواهم برد؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 و اخزیا از پنجره بالاخانه خود که در سامره بود افتاده، بیمار شد. پس رسولان را روانه نموده، به ایشان گفت: «نزد بعل زبوب، خدای عقرون رفته، بپرسید که آیا از این مرض شفا خواهم یافت؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 در آن روزها اخزیا، پادشاه جدید اسرائیل از ایوان طبقهٔ بالای قصر خود در سامره به زیر افتاده، به شدت مجروح شده بود. وی قاصدانی به معبد بعل‌زبوب، بُت اهالی عقرون فرستاد تا بپرسند که آیا بهبود خواهد یافت یا نه.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2 اخزیا از ایوان طبقهٔ بالای کاخ خود افتاده و زخمی شده بود. پس چند نفر را نزد بعل‌زبوب، خدای عقرون شهری در فلسطین فرستاد و گفت بروید و از او بپرسید که آیا من از این مرض شفا می‌یابم یا نه؟

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 اَخَزیا از ایوان طبقۀ بالای کاخ خود افتاده و زخمی شده بود. پس چند نفر را نزد بَعَل‌زبوب خدای عِقرون، شهری در فلسطین، فرستاد و گفت: «بروید و از او بپرسید که آیا من از این مرض شفا می‌یابم یا نه؟»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲پادشاهان 1:2
25 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

چونکه ایشان مرا ترک کردند و عَشتاروت خدای صیدونیان، و کِموش خدای موآب، و مِلکوم خدای عَمّونیان را سجده کردند، و در طریقهای من رفتار ننمودند و آنچه در نظر من راست است، به جا نیاوردند و قوانین و احکام مرا مثل پدرش داوود نگاه نداشتند.


و در دست خود ده قرص نان و کلوچه‌ها و کوزه عسل گرفته، نزد وی برو و او تو را از آنچه بر کودک واقع می‌شود، خبر ‌خواهد داد.»


اما کسی کمان خود را بدون غرض کشیده، پادشاه اسرائیل را از میان درزهای زره او زد. پس پادشاه به ارابه‌ران خود گفت: «بازگرد و مرا از میدان جنگ بیرون ببر، زیرا که مجروح شده‌ام.»


پس اَخاب با اجداد خود خوابید و پسرش، اَخَزیا به ‌جایش سلطنت نمود.


و او را گفت: «خداوند چنین می‌گوید: ”چونکه قاصدان فرستادی تا از بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون سؤال نماید، آیا از این سبب بود که در اسرائیل خدایی نبود که از او مشورت گیری؟ بنابراین از بستری که به آن خوابیده‌ای، بلند نخواهی شد. به یقین خواهی مرد.»


و فرشته خداوند به ایلیای تِشبی گفت: «برخیز و به ملاقات قاصدان پادشاه سامره برآمده، به ایشان بگو: ”آیا از این جهت که خدایی در اسرائیل نیست، شما برای سؤال نمودن از بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون می‌روید؟“


ایشان در جواب وی گفتند: «شخصی به ملاقات ما برآمده، ما را گفت: ”بروید و نزد پادشاهی که شما را فرستاده است، بازگشته، او را گویید: خداوند چنین می‌فرماید: ”آیا از این جهت که خدایی در اسرائیل نیست، تو برای سؤال نمودن از بَعَل‌زِبوب خدای عِقرون می‌فرستی؟ بنابراین از بستری که بر آن خوابیده‌ای، بلند نخواهی شد. بلکه به یقین خواهی مرد.“»


و تمامی اوامر یهوه خدای خود را ترک کرده، بتهای ریخته شده، یعنی دو گوساله برای خود ساختند و اَشیره را ساخته، در مقابل آفتاب و ماه و ستارگان سجده کردند و بَعَل را عبادت نمودند.


آیا آن برای شریران هلاکت نیست؟ آیا به جهت عاملان بدی مصیبت نیست؟


محبوب من مانند غزال یا بچه آهو است. اینک او در عقب دیوار ما ایستاده، از پنجره‌ها می‌نگرد و از میان شبکه‌ها نگاه می‌کند.


و روح مصر در درونش افسرده شده، مشورتش را پوچ خواهم گردانید و ایشان از بتها و فالگیران و احضارکنندگان ارواح و جادوگران سؤال خواهند نمود.


زیرا قوم خود، یعنی خاندان یعقوب را ترک کرده‌ای، چونکه از رسوم مشرق‌زمین آکنده‌اند، و مانند فلسطینیان فالگیر شده‌اند و با پسران غریبان دست زده‌اند.


و آیا خدایان قومهایی که پدران من آنها را هلاک ساختند، مثل جوزان و حاران و رصف و قوم عدن که در تِل‌اَسار می باشند، ایشان را نجات دادند؟


و خدایان ایشان را به آتش انداخته‌اند، زیرا که خدا نبودند، بلکه ساخته دست انسان از چوب و سنگ. پس به این سبب آنها را تباه ساختند.


کافی است شاگرد را که چون استاد خویش گردد و غلام را که چون آقای خود شود. پس اگر صاحب‌خانه را بَعَلزَبول خواندند، چقدر زیادتر اهل خانه‌اش را.


و کاتبانی که از اورشلیم آمده بودند، گفتند که «‌بِعِلزِبول دارد و به یاری رئیس دیوها، دیوها را اخراج می‌کند.»


لیکن بعضی از ایشان گفتند که «دیوها را به یاری بِعِلزِبول رئیس دیوها بیرون می‌کند.»


ناگاه جوانی که اِفتیخوس نام داشت، نزد پنجره نشسته بود که خواب سنگین او را در ربود و چون پولُس کلام را طول می‌داد، خواب بر او چیره گشته، از طبقهٔ سوّم به زیر افتاد و او را مرده برداشتند.


و اين حد به سوی شمال از جانب عِقرون بيرون می‌آمد و تا شیکِرون کشيده می‌شد و از کوه بَعَله گذشته، نزد يَبنِئيل بيرون آمد، و انتهای اين حد دريا بود.


آيا آنچه خدای تو کموش به تصرف تو بياورد، مالک آن نخواهی شد؟ و همچنين هر که را يهوه خدای ما از حضور ما اخراج نمايد آنها را مالک خواهيم بود.


از دريچه نگريست و نعره زد، مادر سيسِرا از پنجره نعره زد: ”چرا ارابه‌اش در ‌آمدن تاخير می کند؟ و چرا چرخهای ارابه‌هايش توقف می‌نمايد؟


پس صندوق خدا را به عِقرون بردند و به محض ورود صندوق خدا به عِقرون، اهل عقرون فرياد کرده، گفتند: «صندوق خدای اسرائيل را نزد ما آوردند تا ما را و قوم ما را بکشند.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ