Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱سموئیل 26:5 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

5 و داوود برخاسته، به‌ جايی که شائول در آن اردو زده بود، آمد و مکانی را که شائول و اَبنير، پسر نير، سردار لشکرش خوابيده بودند، ملاحظه کرد. شائول در درون سنگر می خوابيد و قوم در اطراف او اردو زده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

5 پس برخاسته، به محلی که شائول در آن اردو زده بود رفت و دید شائول و فرماندۀ لشکرش اَبنیر پسر نیر کجا خوابیده‌اند. شائول درون سنگر خوابیده بود و لشکریانش در اطراف او اردو زده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

5 و داود برخاسته، بهجایی که شاول در آن اردو زده بود، آمد. و داود مکانی را که شاول وابنیر، پسر نیر، سردار لشکرش خوابیده بودند، ملاحظه کرد، و شاول در اندرون سنگرمی خوابید و قوم در اطراف او فرود آمده بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

5-7 شبی داوود به اردوی شائول رفت و محل خوابیدن شائول و ابنیر، فرماندهٔ سپاه را پیدا کرد. شائول درون سنگر خوابیده بود و ابنیر و سربازان در اطراف او بودند. داوود خطاب به اخیملک حیتی و ابیشای (پسر صرویه، برادر یوآب) گفت: «کدام یک از شما حاضرید همراه من به اردوی شائول بیایید؟» ابیشای جواب داد: «من حاضرم.» پس داوود و ابیشای شبانه به اردوگاه شائول رفتند. شائول خوابیده بود و نیزه‌اش را کنار سرش در زمین فرو کرده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

5 بعد داوود به اردوگاه شائول رفت و جایی ‌را که شائول با ابنیر پسر نیر، فرمانده سپاه خوابیده بود، پیدا کرد و دید که شائول در درون اردو درحالی‌که محافظین به دور او حلقه زده بودند، خوابیده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

5 آنگاه داوود به اردوگاه شائول رفت و جایی ‌را که شائول و اَبنیر پسر نیر، فرمانده سپاه، در آنجا خوابیده بودند، پیدا کرد و دید که شائول در درون اردو در‌حالی‌که محافظین به دور او حلقه زده‌اند، خوابیده است.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱سموئیل 26:5
10 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و چون ابنير به حِبرون برگشت، يوآب او را در ميان دروازه به کنار کشيد تا با او به تنهایی سخن گويد. در آنجا به خاطر خون برادرش عَسائيل ضربتی به شکم او زد که مرد.


و نير پدر قِيس بود و قِيس پدر شاؤل، و شائول پدر يوناتان و مَلکيشوعَ و ابيناداب و ایشبَعَل بود.


پس داوود بامدادان برخاسته، گله را به ‌دست چوپان واگذاشت و برداشته، چنانکه يِسا او را امر فرموده بود برفت، و به سنگر اردو رسيد، وقتی که لشکر به ميدان بيرون رفته، برای جنگ نعره می‌زدند.


و چون شائول داوود را ديد که به مقابله فلسطينی بيرون می‌رود، به ‌سردار لشکرش اَبنير گفت: «ای ابنير، اين جوان پسر کيست؟» اَبنير گفت: «ای پادشاه، به‌ جان تو قسم، که نمی‌دانم.»


داوود جاسوسان فرستاده، دريافت کرد که شائول حقیقتا آمده است.


و مردی بود از بِنيامين که اسمش قِيس، پسر اَبيئيل، پسر صِرور، پسر بِکورَت، پسر اَفيح بود. و او پسر مرد بِنيامينی و مردی نیرومند و مقتدر بود.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ