Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱سموئیل 25:23 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

23 و چون اَبيجايل، داوود را ديد، عجله نموده، از الاغ پياده شد و پيش داوود به روی خود به زمين افتاده، تعظيم نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

23 اَبیجایِل با دیدن داوود به‌شتاب از الاغ پایین آمده، در برابر او به رویْ بر زمین افتاد و تعظیم کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

23 و چون ابیجایل، داود را دید، تعجیل نموده، از الاغ پیاده شد و پیش داود به روی خودبه زمین افتاده، تعظیم نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

23 وقتی ابیجایل داوود را دید فوری از الاغ پیاده شد و به او تعظیم نمود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

23 وقتی چشم ابیجایل بر داوود افتاد، فوراً از الاغ خود پایین آمد روی به خاک افتاد و تعظیم کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

23 وقتی اَبیجایل داوود را دید، فوراً از الاغ خود پایین آمد، روی به خاک نهاد و تعظیم کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱سموئیل 25:23
12 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و در روز سوم ناگاه شخصی از نزد شائول با لباس دريده و خاک بر سرش ريخته از لشکر آمد، و چون نزد داوود رسيد، به زمين افتاده، تعظيم نمود.


و چون زن تِقوعَعی با پادشاه سخن گفت، به روی خود به زمين افتاده، تعظيم نمود و گفت: «ای پادشاه، یاری فرما.»


و اَخيمَعَص فریاد کرده، به پادشاه گفت: «سلامتی است.» و پيش پادشاه رو به زمين افتاده، گفت: «يهوه خدای تو متبارک باد که مردمانی که دست خود را بر آقايم پادشاه بلند کرده بودند، تسليم کرده است.»


پس مِفیبوشِت پسر يوناتان پسر شائول نزد داوود آمده، به روی در‌افتاده، تعظيم نمود. داوود گفت: «ای مِفيبوشت!» گفت: «اينک بنده تو.»


و چون داوود نزد اُرنان آمد، اُرنان نگريسته، داوود را ديد و از خرمنگاه بيرون آمده، به حضور داوود رو به زمين افتاد.


و چون عَکسه نزد عُتنِئیل آمد، او را ترغيب کرد که از پدر خود زمينی طلب نمايد. هنگامی که دختر از الاغ خود پايين می‌آمد، کاليب او را گفت: «چه می‌خواهي؟»


و چون دختر نزد او آمد وی را ترغيب کرد که از پدرش زمينی طلب کند. و آن دختر از الاغ خود پياده شده، کاليب او را گفت: «چه می‌خواهي؟»


پس روت به روی درافتاده، او را تا به زمين تعظيم کرد و به او گفت: «برای چه در نظر تو التفات يافتم که به من توجه نمودی و حال آنکه غريب هستم.»


و چون پسر رفته بود، داوود از جانب جنوبی برخاست و بر روی خود بر زمين افتاده، سه مرتبه سجده کرد و يکديگر را بوسيده، با هم گريه کردند اما داوود بیش از حد گریه کرد.


و بعد از آن، داوود برخاسته، از غار بيرون رفت و در پی شائول صدا زده، گفت: «ای آقايم پادشاه.» و چون شائول به عقب خود نگريست، داوود رو به زمين خم شده، تعظيم کرد.


و نزد پايهايش افتاده، گفت: «ای آقايم، اين تقصير بر من باشد و کنيزت در گوش تو سخن بگويد، و سخنان کنيز خود را بشنو.


و او برخاسته، رو به زمين خم شد و گفت: «اينک کنيزت بنده است تا پايهای خادمان آقای خود را بشويد.»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ