Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱سموئیل 18:12 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

12 و شائول از داوود می‌ترسيد، زيرا خداوند با او بود و از شائول دور شده بود

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

12 شائول از داوود می‌ترسید، زیرا خداوند با داوود بود اما شائول را ترک کرده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

12 و شاول از داود میترسید زیرا خداوند با اوبود و از شاول دور شده.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

12 شائول از داوود می‌ترسید، زیرا خداوند با داوود بود ولی شائول را ترک گفته بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

12 شائول از داوود می‌ترسید، زیرا خدا با او بود ولی شائول را ترک کرده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

12 شائول از داوود می‌ترسید، زیرا خداوند با داوود بود ولی او را ترک کرده بود.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱سموئیل 18:12
23 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و داوود بزرگتر و بزرگتر می‌شد و يهوه خدای صِبايوت با او می‌بود.


خداوند با یِهوشافاط می‌بود، زیرا که در راههای نخستین پدر خود داوود گام برمی‌داشت و از بَعَلها طلب نمی‌نمود.


مرا از حضور خود مینداز، و روح قدوس خود را از من مگیر.


آنگاه سخت‌ ترسان شدند، جایی که هیچ ترس نبود. زیرا خدا استخوانهای محاصره کننده تو را از هم پاشید. آنها را خجل ساخته‌ای، زیرا خدا ایشان را رد نموده است.


و اگر فرزندان را بپرورانند، ایشان را بی​فرزند خواهم ساخت، به حدی که انسانی نخواهد ماند. وای بر ایشان، حینی که من نیز از ایشان دور شوم.


پس افراد در دست چپ را گوید: 'ای ملعونان! از من دور شوید به آتش جاودانی روید که برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است.


زیرا که هیرودیس از یحیی می‌ترسید، چونکه او را مرد عادل و مقدّس می‌دانست و رعایتش می‌نمود و هرگاه از او می‌شنید، بسیار به عمل می‌آورد و به خوشی سخن او را گوش می‌نمود.


پس تمام خلق مرز و بوم جَدَریان از او خواهش نمودند که از نزد ایشان روانه شود، زیرا ترسی شدید بر ایشان چیره شده بود. پس او به قایق سوار شده مراجعت نمود.


و چون او دربارهٔ عدالت و پرهیزکاری و داوری آینده سخن به میان می‌آورد، فِلیکس ترسان گشته، جواب داد که «اکنون برو، چون فرصت کنم، تو را باز خواهم خواند.»


«و پاتریارخها به یوسف حسد برده، او را به مصر فروختند. امّا خدا با وی می‌بود


و خداوند با يهودا می‌بود. و او اهل کوهستان را بيرون کرد، ليکن ساکنان دشت را نتوانست بيرون کند، زيرا که ارابه‌های آهنين داشتند.


و گفت: «ای شَمشون فلسطينيان بر تو آمدند.» آنگاه از خواب بيدار شده، گفت: «مثل پيشتر بيرون رفته، خود را می افشانم. اما او ندانست که خداوند از او دور شده است.


و يکی از خادمانش در جواب وی گفت: «اينک پسر يِسای بيت‌لحمی را ديدم که به نواختن ماهر و صاحب شجاعت و مرد جنگ آزموده و فصيح‌زبان و شخص نيکو‌صورت است، و خداوند با وی می‌باشد.»


و سَموئيل آنچه را که خداوند به او گفته بود، به جا آورده، به بیت​لِحِم آمد و مشايخ شهر لرزان شده، به استقبال او آمدند، و گفتند: «آيا با صلح و سلامتی می‌آيي؟»


و چون شائول ديد که او بسيار عاقلانه حرکت می‌کند، به سبب او هراسان می‌بود.


ميکال، دختر شائول، داوود را دوست می‌داشت. و چون شائول را خبر دادند، اين امر وی را پسند آمد.


و شائول از داوود باز بيشتر ترسيد، و شائول همه اوقات دشمن داوود بود.


خداوند به يوناتان مثل اين بلکه زياده از اين عمل نمايد. اما اگر پدرم آسیب رسانیدن به تو را درست بيند، پس تو را اطلاع داده، رها خواهم نمود تا به سلامتی بروی و خداوند همراه تو باشد، چنانکه همراه پدر من بود.


شائول به او گفت: «تو و پسر يِسا چرا بر من فتنه انگيختيد به اينکه به او نان و شمشير دادی و برای وی از خدا سؤال نمودی تا به ضدّ من برخاسته، در کمين بنشيند، چنانکه امروز شده است؟»


و سَموئيل به شائول گفت: «چرا مرا احضار کرده، مزاحمم شده‌ای؟» شائول گفت: «در شدت تنگی هستم چونکه فلسطينيان با من جنگ می‌نمايند و خدا از من دور شده، مرا دیگر به واسطه انبيا و به خوابها جواب نمی‌دهد. از این رو تو را خواندم تا مرا اعلام نمايی که چه بايد بکنم.»


سَموئيل بزرگ می‌شد و خداوند با او می‌بود و نمی‌گذاشت که يکی از سخنانش بر زمين بيفتد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ