Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱سموئیل 15:11 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

11 «پشيمان شدم که شائول را پادشاه ساختم، زيرا از پيروی من برگشته، کلام مرا به جا نياورده است.» و سَموئيل خشمناک شده، تمامی شب نزد خداوند فرياد برآورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

11 «از اینکه شائول را پادشاه ساختم متأسفم، زیرا از پیروی من بازگشته و فرمانهای مرا به جا نیاورده است.» و سموئیل برآشفت و تمامی شب نزد خداوند فریاد برآورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

11 «پشیمان شدم که شاول را پادشاه ساختم زیرا از پیروی من برگشته، کلام مرا بجا نیاورده است.» و سموئیل خشمناک شده، تمامی شب نزد خداوند فریاد برآورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

11 «متأسفم که شائول را به پادشاهی برگزیدم، چون از من برگشته و از فرمان من سرپیچی نموده است.» سموئیل چون این را شنید بسیار متأثر شد و تمام شب در حضور خداوند ناله کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

11 «متأسفم که شائول را به پادشاهی برگزیدم، او از من رویگردان شده و از دستورات من نافرمانی کرده است.» سموئیل برآشفت و تمام شب به درگاه خداوند نالید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

11 «از برگزیدن شائول به پادشاهی متأسف هستم، او از من روی‌گردان شده و از فرمان‌های من سرپیچی کرده است.» سموئیل برآشفت و تمام شب به درگاه خداوند نالید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱سموئیل 15:11
44 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود و در دل خود محزون گشت.


و خداوند گفت: «انسان را که آفریده‌ام، از روی زمین محو سازم، انسان و چارپایان و خزندگان و پرندگان هوا را، چونکه متأسف شدم از ساختن ایشان.»


و چون فرشته، دست خود را بر اورشليم دراز کرد تا آن را هلاک سازد، خداوند از آن بلا پشيمان شد و به فرشته‌ای که قوم را هلاک می‌ساخت گفت: «کافی است! حال دست خود را باز دار.» و فرشته خداوند نزد خرمنگاه اَرونه يِبوسی بود.


پس خشم خداوند بر سلیمان افروخته شد، از آن جهت که دلش از یهوه خدای اسرائیل منحرف گشت که دو مرتبه بر او آشکار شده،


پس شائول به سبب خيانتی که به خداوند ورزيده بود، مُرد، به جهت کلام خداوند که آن را نگاه نداشته بود، و از اين جهت نيز که از احضار کننده ارواح مشورت خواسته بود.


و خدا فرشته‌ای به اورشليم فرستاد تا آن را نابود سازد. و چون می‌خواست آن را نابود کند، خداوند نظر کرد و از آن بلا پشيمان شد و به فرشته ای که هلاک می‌کرد، گفت: «کافی است، حال دست خود را باز دار.» و فرشته خداوند نزد خرمنگاه اُرنانِ يِبوسی ايستاده بود.


از آن جهت که از پیروی او منحرف شدند، و به هیچ یک از طریقهای او اعتنا ننمودند.


به عوض محبّت من، با من مخالفت می‌کنند، و امّا من دعا.


خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که «تو کاهن هستی تا به ابد به رتبه ملکی‌صدق.»


نهرهای آب از چشمانم جاری است، زیرا که شریعت تو را نگاه نمی دارند.


و امّا آنانی که به راه‌های کج خود مایل می‌باشند، خداوند ایشان را با بدکاران رهبری خواهد نمود. صلح و صفا بر اسرائیل باد.


سخنان زبانش شرارت و حیله است. از دانشمندی و نیکوکاری دست برداشته است.


و برگشته، خدا را امتحان کردند و قدوس اسرائیل را اهانت نمودند،


و برگشته، مثل پدران خود خیانت ورزیدند و مثل کمان خطا کننده منحرف شدند.


پس موسی نزد يهوه، خدای خود التماس کرده، گفت: «ای خداوند چرا خشم تو بر قوم خود که با قوت عظيم و دست نیرومند از زمين مصر بيرون آورده‌ای، مشتعل شده است؟


پس خداوند از آن بدی که گفته بود که به قوم خود برساند، بازگشت فرمود.


آنها به خطایای پدران پیشین خود که از گوش سپردن به سخنان من سر باز می‌زدند، برگشتند و ایشان خدایان غیر را پیروی نموده، آنها را عبادت نمودند. و خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی را که با پدران ایشان بسته بودم، شکستند.»


و اگر این را نشنوید، جان من در خفا به خاطر تکبّر شما گریه خواهد کرد و چشم من زارزار گریسته، اشکها خواهد ریخت، از این جهت که گله خداوند به اسیری برده شده است.


اما از آن روی برگردانده، نام مرا بی‌عصمت کردید و هر کدام از شما غلام خود را و هر کس کنیز خویش را که ایشان را مطابق میل ایشان به آزادی رها کرده بودید، باز آوردید و ایشان را به زور به غلامی و کنیزی خود گرفتید.


کاش که سر من آب می‌بود و چشمانم چشمه اشک. تا روز و شب برای کشتگان دختر قوم خود گریه می‌کردم.


و ایشان عجله نموده، برای ما ماتم برپا کنند تا چشمان ما اشکها بریزد و مژگان ما آبها جاری سازد.


و اگر مرد عادل از عدالتش برگردد و ظلم نموده، مطابق همه کارهای زشتی که شریران می‌کنند، عمل نماید، آیا او زنده خواهد ماند؟ نه، بلکه هیچ‌یک از عدالت او که کرده است، به یاد آورده نخواهد شد و در خیانتی که نموده و در گناهی که انجام داده است، خواهد مرد.


و خداوند از این کار منصرف شد و خداوند گفت: «نخواهد شد.»


پس چون خدا کارهای ایشان را دید که از راه زشت خود بازگشت نمودند، آنگاه خدا از بلایی که گفته بود که به ایشان برساند، منصرف شد و آن را به عمل نیاورد.


و نزد خداوند دعا نموده، گفت: «آه، ‌ای خداوند، همین را نمی‌گفتم حینی که در ولایت خود بودم؟ از این سبب بود که شتابان به ترشیش گریختم، زیرا می‌دانستم که تو خدای فیّاض و رحیم هستی، و دیر به خشم می‌آیی و محبت تو بی‌پایان است. و از فرستادن بلا منصرف می‌شوی؟


و آنانی را که از پیروی یهوه منحرف شده‌اند، و آنانی را که از خداوند را نمی‌طلبند و از او درخواست نمی نمایند.»


لیکن هر‌ که تا به آخر صبر کند، نجات یابد.


اما من به شما می‌گویم که دشمنان خود را محبّت نمایید و برای نفرین کنندگان خود برکت بطلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند، خوبی کنید و به هر که به شما فحش دهد و جفا رساند، دعای خیر نمایید،


و در آن روزها بر فراز کوه برآمد تا عبادت کند و آن شب را در عبادت خدا به صبح آورد.


لیکن عادل به ایمان زیست خواهد کرد و اگر منحرف شود، نفس من با وی خوش نخواهد شد.»


«تمامی جماعت خداوند چنين می‌گويند: ”اين چه فتنه است که به خدای اسرائيل برپا کرده‌اید که امروز از پیروی خداوند برگشته‌ايد و برای خود قربانگاهی ساخته، امروز از خداوند رویگردان شده‌ايد؟


و اما من، به دور باد از من که به خداوند گناه ورزيده، از دعا کردن برای شما دست بکشم. بلکه راه نيکو و راست را به شما تعليم خواهم داد.


سَموئيل به شائول گفت: «احمقانه عمل نمودی و امری را که يهوه خدايت به تو امر فرموده است، به جا نياوردی، زيرا در آن صورت خداوند سلطنت تو را بر اسرائيل تا به ابد برقرار می‌داشت.


و کلام خداوند بر سَموئيل نازل شده، گفت:


پس الان برو و عَماليق را شکست داده، تمامی مايملک ايشان را به تمامی نابود کن، و بر ايشان شفقت منما، بلکه مرد و زن و کودک و شيرخواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بکش.»


سَموئيل تا روز وفاتش ديگر به دیدن شائول نيامد، اما برای شائول ماتم می‌گرفت. و خداوند پشيمان شده بود که شائول را بر اسرائيل پادشاه کرده بود.


و اما شائول و قوم، اَجاج را و بهترين گوسفندان و گاوان و پرواری‌ها و بره‌ها و هر چيز خوب را نگاه داشتند و نخواستند آنها را هلاک سازند. فقط هر چيز خوار و بی‌ارزش را به کلی نابود ساختند.


و خداوند به سَموئيل گفت: «تا به کی تو برای شائول ماتم می‌گيری، چونکه من او را از سلطنت نمودن بر اسرائيل رد نمودم. پس ظرف خود را از روغن پر کرده، بيا تا تو را نزد يِسای بيت لحمی بفرستم، زيرا که از پسرانش پادشاهی برای خود تعيين کرده‌ام.»


و اين امر در نظر سَموئيل ناپسند آمد، چونکه گفتند: «ما را پادشاهی بده تا ما را رهبری نمايد.» و سَموئيل نزد خداوند دعا کرد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ