Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱پادشاهان 18:3 - کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

3 و اَخاب عوبَدیا را که مباشر کاخ او بود، احضار نمود و عوبَدیا از خداوند بسیار می‌ترسید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

3 اَخاب، عوبَدیا را که متصدی کاخ بود به حضور فرا خواند. عوبَدیا مردی بسیار خداترس بود،

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

3 واخاب عوبدیا را که ناظر خانه او بود، احضار نمودو عوبدیا از خداوند بسیار میترسید.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

3-4 سرپرست امور دربار اَخاب، شخصی بود به نام عوبدیا. (عوبدیا مردی خداترس بود. یکبار وقتی ملکه ایزابل می‌خواست تمام انبیای خداوند را قتل عام کند، عوبدیا صد نفر از آنها را پنجاه پنجاه درون دو غار پنهان کرد و به ایشان نان و آب می‌داد.)

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

3 اخاب عوبدیا را که مسئول کاخ پادشاه بود، به نزد خویش خواند. (عوبدیا ایمان راسخی به خداوند داشت

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

3 اَخاب عوبَدیا را که مسئول کاخ پادشاه بود، نزد خویش خواند. عوبَدیا ایمان راسخی به خداوند داشت

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱پادشاهان 18:3
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

گفت: «دست خود را بر پسر دراز مکن و به او هیچ مکن، زیرا که الان دانستم که تو از خدا می‌ترسی، چونکه پسر یگانه خود را از من دریغ نداشتی.»


و خادم ده شتر از شتران آقای خود گرفته، برفت. و همه اموال آقایش به ‌دست او بود. پس روانه شده، به شهر ناحور در اَرام نهرین آمد.


و ابراهیم به خادم خود، که بزرگ خانه وی و بر تمام مایملک او مختار بود، گفت: «اکنون دست خود را زیر ران من بگذار.


بزرگتری از من در این خانه نیست و چیزی از من دریغ نداشته، جز تو که همسر او می‌باشی؛ پس چگونه مرتکب این شرارت بزرگ بشوم و به خدا خطا ورزم؟»


تو بر خانه من باش و به فرمان تو، تمام قوم من گوش به فرمان شوند، جز اینکه بر تخت از تو بزرگتر باشم.»


و روز سوم یوسف به ایشان گفت: «این را بکنید و زنده باشید، زیرا من از خدا می‌ترسم:


و خادم او، زِمری که سردار نصف ارابه‌های او بود، بر او فتنه انگیخت و او در تِرصه در خانه اَرصا که ناظر خانه او در تِرصه بود، می‌نوشید و میگساری می‌کرد.


و واقع خواهد شد که چون از نزد تو رفته باشم، روح خداوند تو را به ‌جایی که نمی‌دانم، بردارد و وقتی که بروم و به اَخاب خبر دهم و او تو را نیابد، مرا خواهد کشت، حال آنکه بنده​ات از کودکی خود از خداوند می‌ترسد.


پس ایلیا روانه شد تا خود را به اَخاب نشان دهد و قحطی در سامره سخت بود.


و زنی از زنان پسران انبیا نزد اِلیشَع التماس نموده، گفت: «بنده‌ات، شوهرم مرد و تو می‌دانی که بنده​ات از خداوند می‌ترسید، و طلبکار او آمده است تا دو پسر مرا برای بندگی خود ببرد.»


اما والیان اول که قبل از من بودند، بر قوم بار سنگین نهاده، علاوه بر چهل مثقال نقره، نان و شراب نیز از ایشان می‌گرفتند و خادمان ایشان بر قوم حکمرانی می‌کردند. لیکن من به خاطر ترس خدا چنین نکردم.


آنگاه اداره امور اورشلیم را به برادر خود حَنانی و حَنَنیا رئیس قلعه سپردم، زیرا که او مردی امین و بیشتر از اکثر مردمان خداترس بود.


و به انسان گفت: ”اینک ترس خداوند حکمت است، و از بدی دوری نمودن، فهم می‌باشد.»


هللویاه! خوشا به حال کسی ‌که از خداوند می‌ترسد و در پندهای او بسیار رغبت دارد.


در ترس خداوند اعتماد قوی است و فرزندان او را پناهگاه خواهد بود.


آنگاه ترسندگان خداوند با یکدیگر گفتگو کردند و خداوند گوش گرفته، ایشان را گوش نمود و کتاب یادبود به جهت ترسندگان خداوند و به جهت آنانی که اسم او را عزیز داشتند، نوشته شد.


و از قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نیستند، مترسید، بلکه از او بترسید که قادر است روح و جسم را در جهنّم هلاک کند.


و همچنین صاحب دو قنطار نیز دو قنطار دیگر سود گرفت.


و او با تمامی اهل خانه‌اش پرهیزگار و خداترس بود که صدقه بسیار به قوم می‌داد و پیوسته نزد خدا دعا می‌کرد.


بلکه از هر ملّتی هر ‌که از او ترسد و عمل نیکو کند، نزد او مقبول گردد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ