مزامیر 142:3 - Persian Old Version

³ وقتی که روح من در من مدهوش میشود. پس تو طریقت مرا دانستهای. در راهی که میروم دام برای من پنهان کردهاند.

هزارۀ نو

³ آنگاه که روح من در اندرونم مدهوش می‌شود، تویی که راه مرا می‌دانی. در راهی که در آن گام می‌زنم، برایم دامی نهفته‌اند.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

³ وقتی جانم به لب می‌رسد او به کمکم می‌شتابد و راهی پیش پایم می‌نهد. دشمنانم بر سر راه من دام می‌گذارند.

مژده برای عصر جدید

³ وقتی طاقت من تمام شود، تو می‌دانی که چه باید بکنم. دشمنان در سر راه من دام گسترده‏اند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

³ وقتی طاقت من تمام شود، تو راه مرا می‌دانی. دشمنان در سر راه من دام گسترده‏‌اند.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

³ وقتی که روح من در من مدهوش می‌شود. پس تو طریقت مرا دانسته‌ای. در راهی که می‌روم، دام برای من پنهان کرده‌اند.

مزامیر 142:3 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

ایّوب 23:10

زیرا او طریقی راکه میروم میداند و چون مرا میآزماید، مثل طلابیرون میآیم.

مزامیر 1:6

زیرا خداوند طریق عادلان را میداند، ولی طریق گناهکاران هلاک خواهد شد.

مزامیر 102:1

ای خداوند دعای مرا بشنو، و فریادمن نزد تو برسد.

مزامیر 102:4

دل من مثل گیاه زده شده و خشک گردیده است زیراخوردن غذای خود را فراموش میکنم.

مزامیر 140:5

متکبران برای من تله و ریسمانها پنهان کرده ودام بهسر راه گسترده، و کمندها برای من نهادهاند، سلاه.

مزامیر 141:9

مرا از دامی که برای من نهادهاند نگاه دار و از کمندهای گناهکاران.

مزامیر 143:4

پس روح من در من مدهوش شده، و دلم در اندرونم متحیر گردیده است.

مزامیر 17:3

دل مراآزمودهای، شبانگاه از آن تفقد کردهای. مرا قال گذاشتهای و هیچ نیافتهای، زیرا عزیمت کردم که زبانم تجاوز نکند.

مزامیر 22:14

مثل آب ریخته شدهام. وهمه استخوانهایم از هم گسیخته. دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.

مزامیر 31:4

مرا از دامی که برایم پنهان کرده اندبیرون آور.

مزامیر 56:6

ایشان جمع شده، کمین میسازند. بر قدمهای من چشم دارند زیرا قصدجان من دارند.

مزامیر 61:2

از اقصای جهان تو راخواهم خواند، هنگامی که دلم بیهوش میشود، مرا به صخرهای که از من بلندتر است هدایت نما.

مزامیر 62:9

البته بنی آدم بطالتاند و بنی بشر دروغ. در ترازو بالا میروندزیرا جمیع از بطالت سبکترند.

مزامیر 77:3

خدا را یاد میکنم و پریشان میشوم. تفکر مینمایم و روح من متحیر میگردد، سلاه.

اِرمیا 18:22

و چون فوجی بر ایشان ناگهان بیاوری نعرهای از خانه های ایشان شنیده شود زیرا به جهت گرفتار کردنم حفرهای کنده اندو دامها برای پایهایم پنهان نموده.

سوگنامه 2:19

شبانگاه در ابتدای پاسها برخاسته، فریادبرآور و دل خود را مثل آب پیش روی خداوندبریز. و دستهای خود را بهخاطر جان اطفالت که از گرسنگی بهسر هرکوچه بیهوش میگردند نزد او برافراز،

مَتّی 22:15

پس فریسیان رفته، شورا نمودند که چطوراو را در گفتگو گرفتار سازند.