لوقا 9:38 - Persian Old Version38 که ناگاه مردی از آن میان فریادکنان گفت: «ای استادبه تو التماس میکنم که بر پسر من لطف فرمایی زیرا یگانه من است. အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو38 ناگاه مردی از میان جمعیت فریاد زد: «استاد، به تو التماس میکنم نظر لطفی بر پسر من بیفکنی، زیرا تنها فرزند من است. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر38 ناگهان مردی از میان جمعیت فریاد زد: «استاد، التماس میکنم بر پسرم، که تنها فرزندم است، نظر لطف بیندازی، အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید38 ناگهان مردی از وسط جمعیّت فریاد زد: «ای استاد، از تو التماس میکنم به پسر من، كه تنها فرزند من است، نظری بیاندازی. အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳38 ناگهان مردی از وسط جمعیّت فریاد زد: «ای استاد، از تو التماس میکنم به پسر من، که تنها فرزند من است، نظری بیاندازی. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس به زبان بندری38 یَکهو مردی اَ میونِ جمعیت غار ایزَه: «استاد، بهت التماس اَکُنُم به پُسِ مه لطف بُکنی، چون که همی یه تا چوک اُمهَستِن. အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |