ایّوب 4:14 - Persian Old Version

¹⁴ خوف و لرز بر من مستولی شد که جمیع استخوانهایم را به جنبش آورد.

هزارۀ نو

¹⁴ رُعب و وحشت بر من مستولی شد، و لرزه بر تمام استخوانهایم افتاد.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹⁴ ناگهان ترس وجودم را فرا گرفت و لرزه بر استخوانهایم افتاد.

مژده برای عصر جدید

¹⁴ وحشت مرا فراگرفت، تنم به لرزه آمد.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹⁴ وحشت مرا فراگرفت؛ تنم به لرزه آمد.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

¹⁴ ترس و لرز بر من چیره شد که تمامی استخوانهایم را به لرزه انداخت.

ایّوب 4:14 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

ایّوب 33:19

بادرد در بستر خود سرزنش مییابد، و اضطراب دایمی در استخوانهای وی است.

ایّوب 4:13

در تفکرها ازرویاهای شب، هنگامی که خواب سنگین بر مردم غالب شود،

ایّوب 4:15

آنگاه روحی از پیش روی من گذشت، و مویهای بدنم برخاست.

ایّوب 7:14

آنگاه مرا به خوابها ترسان گردانیدی، و به رویاها مرا هراسان ساختی.

مزامیر 119:120

موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم.

اِشعیا 6:5

پس گفتم: «وای بر من که هلاک شدهام زیراکه مرد ناپاک لب هستم و در میان قوم ناپاک لب ساکنم و چشمانم یهوه صبایوت پادشاه را دیده است.»

دانیال 10:11

و او مرا گفت: «ای دانیال مرد بسیارمحبوب! کلامی را که من به تو میگویم فهم کن وبر پایهای خود بایست زیرا که الان نزد تو فرستاده شدهام.» و چون این کلام را به من گفت لرزان بایستادم.

حَبَقوق 3:16

چون شنیدم احشایم بلرزید و از آواز آن لبهایم بجنبید، و پوسیدگی به استخوانهایم داخل شده، در جای خود لرزیدم، که در روز تنگی استراحت یابم هنگامی که آن که قوم را ذلیل خواهدساخت، بر ایشان حمله آورد.

لوقا 1:12

چون زکریااو را دید، در حیرت افتاده، ترس بر او مستولی شد.

لوقا 1:29

چون او را دید، ازسخن او مضطرب شده، متفکر شد که این چه نوع تحیت است.

مکاشفه 1:17

و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اول و آخر و زنده؛