داوران 3:20 - Persian Old Version

²⁰ و ایهود نزد وی داخل شد و او بتنهایی در بالاخانه تابستانی خود مینشست. ایهود گفت: «کلامی از خدا برای تو دارم.» پس از کرسی خودبرخاست.

هزارۀ نو

²⁰ آنگاه ایهود نزد عِجلون که در بالاخانۀ تابستانی خود تنها نشسته بود، رفت و گفت: «از جانب خدا برایت پیغامی دارم.» پس پادشاه از جایگاه خود برخاست.

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

²⁰ پس ایهود با عجلون در قصر ییلاقی پادشاه تنها ماند. ایهود به عجلون نزدیک شده گفت: «پیغامی که من دارم از جانب خداست!» عجلون از جای خود برخاست تا آن را بشنود.

مژده برای عصر جدید

²⁰ در آن وقت، پادشاه در کاخ تابستانی و در اتاق مخصوص خود نشسته بود. ایهود به او نزدیک شد و گفت: «من پیامی از جانب خدا برایت آورده‌ام.» پادشاه از جای خود برخاست.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

²⁰ در آن‌وقت، پادشاه در تالار تابستانی نشسته بود. ایهود به او نزدیک شد و گفت: «من پیامی از جانب خدا برای تو آورده‌ام.» پادشاه از جای خود برخاست.

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

²⁰ و ايهود نزد او داخل شد و او به تنهایی در بالاخانه تابستانی خود می‌نشست. ايهود گفت: «کلامی از خدا برای تو دارم.» پس از تخت خود برخاست.

داوران 3:20 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

۲سموئیل 24:12

«برو داود را بگو خداوند چنین میگوید: سه چیز پیش تو میگذارم پس یکی از آنها را برای خود اختیار کن تا برایت به عمل آورم.»

نِحِمیا 8:5

و عزرا کتاب را در نظر تمامی قوم گشودزیرا که او بالای تمامی قوم بود و چون آن راگشود، تمامی قوم ایستادند.

مزامیر 29:1

ای فرزندان خدا، خداوند را توصیف کنید. جلال و قوت را برای خداوندتوصیف نمایید.

اِرمیا 10:7

ای پادشاه امت هاکیست که از تو نترسد زیرا که این به تو میشایدچونکه در جمیع حکیمان امتها و در تمامی ممالک ایشان مانند تو کسی نیست.

اِرمیا 36:22

و پادشاه در ماه نهم در خانه زمستانی نشسته و آتش پیش وی برمنقل افروخته بود.

عاموس نبی 3:15

و خداوند میگوید که خانه زمستانی را باخانه تابستانی خراب خواهم کرد و خانه های عاج تلف خواهد شد و خانه های عظیم منهدم خواهدگردید.»

میکاه 6:9

آواز خداوند به شهر ندا میدهد و حکمت اسم او را مشاهده مینماید. عصا و تعیین کننده آن را بشنوید.

اعداد 23:18

آنگاه مثل خود راآورده، گفت: «ای بالاق برخیز و بشنو. وای پسرصفور مرا گوش بگیر.

داوران 3:19

و خودش از معدنهای سنگ که نزد جلجال بود، برگشته، گفت: «ای پادشاه سخنی مخفی برای تو دارم.» گفت: «ساکت باش.» و جمیع حاضران از پیش او بیرون رفتند.

داوران 3:21

و ایهود دست چپ خود را دراز کرده، خنجر را از ران راست خویش کشید و آن را در شکمش فرو برد.