Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 45:26 - Persian Old Version

26 و او را خبر داده، گفتند: «یوسف الان زنده است، و او حاکم تمامی زمین مصر است.» آنگاه دل وی ضعف کرد، زیرا که ایشان را باور نکرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

26 و به پدرشان گفتند: «یوسف هنوز زنده است! او حاکم تمامی سرزمین مصر است.» آنگاه دل او ضعف کرد، زیرا سخن آنان را باور نکرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

26 آنگاه نزد یعقوب شتافته، به او گفتند: «یوسف زنده است! او حاکم تمام سرزمین مصر می‌باشد.» اما یعقوب چنان حیرت‌زده شد که نتوانست سخنان ایشان را قبول کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

26 به ‌پدرشان ‌گفتند: «یوسف ‌هنوز زنده ‌است‌. او نخست‌وزیر مصر است‌!» یعقوب ‌مات‌ و متحیّر شده ‌بود، زیرا نمی‌توانست‌ حرفهای آنها را باور كند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

26 به ‌پدرشان ‌گفتند: «یوسف ‌هنوز زنده ‌است‌. او فرماندار تمام سرزمین مصر است‌!» یعقوب ‌چنان حیرت‌زده شده ‌بود، که نمی‌توانست‌ حرف‌های آن‌ها را باور کند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

26 و او را خبر داده، گفتند: «یوسف الان زنده است و او حاکم تمامی سرزمین مصر است.» آنگاه دل وی ضعف کرد، زیرا که ایشان را باور نکرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 45:26
17 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

پس ردای یوسف را گرفتند، و بز نری راکشته، ردا را در خونش فرو بردند.


وهمه پسران و همه دخترانش به تسلی اوبرخاستند. اما تسلی نپذیرفت، و گفت: «سوگوارنزد پسر خود به گور فرود میروم.» پس پدرش برای وی همی گریست.


پس نزد پدر خود، یعقوب، به زمین کنعان آمدند، و از آنچه بدیشان واقع شده بود، خبرداده، گفتند:


و پدر ایشان، یعقوب، بدیشان گفت: «مرا بیاولاد ساختید، یوسف نیست و شمعون نیست و بنیامین را میخواهید ببرید. این همه برمن است؟»


گفت: «پسرم با شما نخواهد آمد زیرا که برادرش مرده است، و او تنها باقی است. و هر گاه در راهی که میروید زیانی بدو رسد، همانامویهای سفید مرا با حزن به گور فرود خواهیدبرد.»


و یکی از نزدمن بیرون رفت، و من گفتم هر آینه دریده شده است، و بعد از آن او را ندیدم.


و از مصر برآمده، نزد پدر خود، یعقوب، به زمین کنعان آمدند.


و اسرائیل به یوسف گفت: «گمان نمی بردم که روی تو را ببینم، و همانا خدا، ذریت تو را نیزبه من نشان داده است.»


اگر بر ایشان میخندیدم باور نمی کردند، و نور چهره مرا تاریک نمی ساختند.


اگر او را میخواندم و مرا جواب میداد، باور نمی کردم که آواز مرا شنیده است.


او را بر خانه خود حاکم قرار داد و مختار بر تمام مایملک خویش.


چون خداوند اسیران صهیون را بازآورد، مثل خواب بینندگان شدیم.


چون جان من در اندرونم بیتاب شد، خداوند را بیاد آوردم و دعای من نزدتو به هیکل قدست رسید.


لیکن سخنان زنان را هذیان پنداشته باورنکردند.


می گفتند: «خداوند در حقیقت برخاسته و به شمعون ظاهر شده است.»


و چون ایشان هنوز ازخوشی تصدیق نکرده، در عجب مانده بودند، به ایشان گفت: «چیز خوراکی در اینجا دارید؟»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ