۲سموئیل 12:18 - Persian Old Version18 و در روز هفتم طفل بمرد و خادمان داود ترسیدند که از مردن طفل اورا اطلاع دهند، زیرا گفتند: «اینک چون طفل زنده بود، با وی سخن گفتیم و قول ما را نشنید، پس اگربه او خبر دهیم که طفل مرده است، چه قدر زیاده رنجیده میشود.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو18 و در روز هفتم، طفل مرد. خادمان داوود میترسیدند او را از مرگ طفل آگاه سازند، زیرا میگفتند: «اینک آنگاه که طفل زنده بود، چون با داوود سخن میگفتیم، سخن ما را نمیشنید. پس حال چگونه به او بگوییم که طفل مرده است؟ ممکن است آسیبی به خود برساند.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر18 تا اینکه در روز هفتم، آن بچه مرد. درباریان میترسیدند این خبر را به او بدهند. آنها میگفتند: «وقتی آن بچه هنوز زنده بود داوود از شدت ناراحتی با ما حرف نمیزد، حال اگر به او خبر بدهیم که بچه مرده است، معلوم نیست چه بلایی بر سر خود خواهد آورد؟» အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید18 در روز هفتم کودک مرد و خادمان داوود میترسیدند که این خبر را به او بدهند. آنها گفتند: «زمانی که کودک هنوز زنده بود داوود به سخنان ما پاسخ نمیداد، ما چگونه میتوانیم این خبر را به او بدهیم؟ زیرا ممکن است به خود صدمهای برساند.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳18 در روز هفتم کودک مرد و خادمان داوود میترسیدند که این خبر را به او بدهند. آنها گفتند: «زمانی که کودک هنوز زنده بود، داوود سخنان ما را نمیشنید، حال ما چگونه میتوانیم این خبر را به او بدهیم؟ او ممکن است به خود صدمهای برساند.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده18 در روز هفتم کودک بمرد و خادمان داوود ترسيدند که از مردن کودک او را اطلاع دهند، زيرا گفتند: «اينک چون کودک زنده بود، با او سخن گفتيم و سخن ما را نشنيد، پس اگر به او خبر دهيم که کودک مرده است، چه قدر زياده رنجيده میشود.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |