Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۱پادشاهان 21:4 - Persian Old Version

4 پس اخاب بهسبب سخنی که نابوت یزرعیلی به او گفته بود، پریشان حال و مغموم شده، به خانه خود رفت زیرا گفته بود ارث اجداد خود را به تو نخواهم داد. و بر بستر خود دراز شده، رویش را برگردانیدو طعام نخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

4 پس اَخاب پریشانحال و ناراحت از سخن نابوتِ یِزرِعیلی به خانه رفت، زیرا او گفته بود: «میراث پدرانم را به تو نخواهم داد.» اَخاب بر بستر خود دراز کشیده، رویش را برگردانید و طعام نخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 اَخاب پادشاه از این جواب رد چنان پریشان و ناراحت شد که به کاخ سلطنتی‌اش برگشت و در بستر خود دراز کشید و رویش را از همه برگردانید و لب به غذا نزد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

4 اخاب از جوابی که نابوت به او داد، اندوهگین و خشمناک به کاخ خود رفت و در بستر خود رو به دیوار دراز کشید و خوراک نخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 اَخاب از جوابی که نابوت به او داد، اندوهگین و عصبانی به کاخ خود رفت و در بستر خود رو به دیوار دراز کشید و خوراک نخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 پس اَخاب به خاطر سخنی که نابوت یزرعیلی به او گفته بود، پریشان حال و مغموم به کاخ خود رفت، زیرا گفته بود: «ارث اجداد خود را به تو نخواهم داد.» و بر بستر خود دراز شده، رویش را برگردانید و خوراک نخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۱پادشاهان 21:4
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و امنون بهسبب خواهر خود تامارچنان گرفتار شد که بیمار گشت، زیرا که او باکره بود و به نظر امنون دشوار آمد که با وی کاری کند.


و او وی را گفت: «ای پسر پادشاه چرا روز به روز چنین لاغر میشوی و مرا خبرنمی دهی؟» امنون وی را گفت که «من تامار، خواهر برادر خود، ابشالوم را دوست میدارم.»


پس پادشاه اسرائیل پریشان حال و مغموم شده، به خانه خود رفت و به سامره داخل شد.


و بعد از این امور، واقع شد که نابوت یزرعیلی، تاکستانی در یزرعیل به پهلوی قصر اخاب، پادشاه سامره، داشت.


نابوت به اخاب گفت: «حاشا بر من از خداوندکه ارث اجداد خود را به تو بدهم.»


و زنش، ایزابل نزد وی آمده، وی را گفت: «روح تو چرا پریشان است که طعام نمی خوری؟»


لیکن همه این چیزها نزد من هیچ است، مادامی که مردخای یهود را میبینم که در دروازه پادشاه نشسته است.»


زیرا غصه، احمق رامی کشد و حسد، ابله را میمیراند.


رویت چشم از شهوت نفس بهتر است. این نیز بطالت و درپی باد زحمت کشیدن است.


اما این امر یونس را به غایت ناپسند آمد وغیظش افروخته شد،


خداوندگفت: «آیا صواب است که خشمناک شوی؟»


و چون آفتاب برآمد خدا بادشرقی گرم وزانید و آفتاب بر سر یونس تابید به حدی که بیتاب شده، برای خود مسالت نمود که بمیرد و گفت: «مردن از زنده ماندن برای من بهتراست.»


خدا به یونس جواب داد: «آیا صواب است که به جهت کدو غضبناک شوی؟» او گفت: «صواب است که تا به مرگ غضبناک شوم.»


لکن هرکس در تجربه میافتد وقتی که شهوت وی او را میکشد و فریفته میسازد.


اما او انکار نموده، گفت: «نمی خورم.» لیکن چون خادمانش و آن زن نیز اصرار نمودند، آواز ایشان را بشنید و از زمین برخاسته، بر بسترنشست.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ