۱پادشاهان 17:12 - Persian Old Version12 اوگفت: «به حیات یهوه، خدایت قسم که قرص نانی ندارم، بلکه فقط یک مشت آرد در تاپو و قدری روغن در کوزه، و اینک دو چوبی برمی چینم تارفته، آن را برای خود و پسرم بپزم که بخوریم وبمیرم.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو12 اما زن پاسخ داد: «به حیات یهوه خدایت سوگند که نانی ندارم، بلکه فقط مشتی آرد در ظرف و اندکی روغن در کوزه دارم. و حال دو چوبی برمیچینم تا رفته، خوراکی برای خود و پسرم بپزم تا بخوریم و بمیریم.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر12 اما بیوهزن گفت: «به خداوند، خدای زندهات قسم که در خانهام حتی یک تکه نان هم پیدا نمیشود! فقط یک مشت آرد در ظرف و مقدار کمی روغن در ته کوزه مانده است. الان هم کمی هیزم جمع میکردم تا ببرم نان بپزم و با پسرم بخورم. این آخرین غذای ما خواهد بود و بعد از آن از گرسنگی خواهیم مرد.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید12 او پاسخ داد: «به خداوند زنده، خدای تو سوگند، که من نانی ندارم. آنچه دارم یک مشت آرد در کاسه و کمی روغن زیتون در کوزه است. من به اینجا آمدم تا کمی هیزم جمع کنم و به خانه ببرم تا برای پسرم و خودم آن را بپزم و این آخرین خوراک ما خواهد بود و ما از گرسنگی خواهیم مُرد.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳12 او پاسخ داد: «به خداوند زنده، خدای تو سوگند، که من نانی ندارم. آنچه دارم یک مشت آرد در کاسه و کمی روغن زیتون در کوزه است. من به اینجا آمدم تا کمی هیزم جمع کنم و به خانه ببرم تا برای پسرم و خودم آن را بپزم و این آخرین غذای ما خواهد بود و پس از آن ما از گرسنگی خواهیم مُرد.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده12 آن زن گفت: «به حیات یهوه خدایت قسم که قرص نانی ندارم، بلکه فقط یک مشت آرد در ظرف و قدری روغن در کوزه، و اینک دو چوبی برمیچینم تا رفته، آن را برای خود و پسرم بپزم که بخوریم و بمیرم.» အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |