۱پادشاهان 1:5 - Persian Old Version5 آنگاه ادنیا پسر حجیت، خویشتن را برافراشته، گفت: «من سلطنت خواهم نمود.» و برای خود ارابهها وسواران و پنجاه نفر را که پیش روی وی بدوند، مهیا ساخت. အခန်းကိုကြည့်ပါ။هزارۀ نو5 و اما اَدونیا پسر حَجّیت خویشتن را برافراشته، گفت: «من پادشاه خواهم شد.» پس ارابهها و سواران برای خود تدارک دید، و پنجاه مرد تا پیشاپیش وی بدوند. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر5-6 پس از مرگ ابشالوم، پسر بعدی پادشاه به نام ادونیا که مادرش حجیت بود، به این فکر افتاد تا بر تخت سلطنت بنشیند. از این رو ارابهها و ارابهرانان و یک گارد پنجاه نفره برای خود گرفت. ادونیا جوانی بود خوشاندام، و پدرش داوود پادشاه در تمام عمرش هرگز برای هیچ کاری او را سرزنش نکرده بود. အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید5-6 در این زمان ابشالوم مرده بود، ادونیا پسر داوود و حَجیت فرزند ارشد او بود. او مرد خوشچهرهای بود. داوود او را هرگز در هیچ موردی سرزنش نکرده بود. او آرزو داشت که پادشاه شود. او برای خود ارّابهها، اسبها و پنجاه نفر محافظ تهیّه کرده بود. အခန်းကိုကြည့်ပါ။مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳5-6 در این زمان، اَبشالوم مُرده بود. اَدونیا پسر داوود و حَجیت، مردی خوشچهره و فرزند ارشد او بود. داوود او را هرگز در هیچ موردی سرزنش نکرده بود. او میخواست که پادشاه شود؛ او برای خود ارّابهها، اسبها و پنجاه نفر محافظ تهیّه کرد. အခန်းကိုကြည့်ပါ။کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده5 آنگاه اَدونیا پسر حَجّیت، خویشتن را برافراشته، گفت: «من سلطنت خواهم نمود.» و برای خود ارابهها و سواران و پنجاه نفر را که پیشاپیش او بدوند، تدارک دید. အခန်းကိုကြည့်ပါ။ |