Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




مزامیر 102:4 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

4 دل من مانند گیاهی است که کوبیده و خشک شده باشد. غذا خوردن را از یاد برده‌ام.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

4 دلم همچون علف بریده شده و خشک گردیده است؛ خوردن نان خود را از یاد می‌برم!

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

4 دل من مثل گیاه زده شده و خشک گردیده است زیراخوردن غذای خود را فراموش میکنم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

4 دل من شکسته و مثل کاه خشک و پژمرده شده است. اشتها و میل به غذا ندارم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

4 دل من شکسته و مثل علف خشک و پژمرده شده است. آن‌قدر ضعیف شده‌ام که میل به غذا خوردن ندارم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

4 دل من مثل گیاه زده شده و خشک گردیده است، زیرا خوردن غذای خود را فراموش می‌کنم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




مزامیر 102:4
21 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

درباریان از او خواهش کردند از زمین بلند شود و با آنها غذا بخورد، اما قبول نکرد،


سپس عِزرا از برابر خانهٔ خدا برخاست و به اتاق یهوحانان (پسر الیاشیب) رفت و شب در آنجا ماند، ولی نه نان خورد و نه آب نوشید، چون به سبب گناه قوم ماتم گرفته بود.


از زندگی بیزارم. پس بگذارید زبان به شکایت گشوده، از تلخی جانم سخن بگویم.


پوست بدنم سیاه شده، و کنده می‌شود. استخوانهایم از شدت تب می‌سوزد.


که او اشتهایش را از دست داده، حتی از لذیذترین خوراکها نیز بیزار می‌شود.


خدای قادر مطلق با تیرهای خود مرا به زمین زده است. تیرهای زهرآلودش در قلب من فرو رفته است. یورشهای ناگهانی خدا مرا به وحشت انداخته است.


عمرم چون سایه‌های عصر، زودگذر است؛ همچون علف خشک پژمرده شده‌ام.


به سبب خشم و غضب تو ای خداوند، غذای من خاکستر است و نوشیدنی‌ام با اشکهایم آمیخته است. زیرا تو مرا برداشتی و به کنار انداختی.


آنها مانند علف بی‌دوام، به‌زودی پژمرده شده، از بین خواهند رفت.


در این دیار غربت دلم گرفته است، اما از این سرزمین اردن و کوههای حرمون و مصغر، تو را به یاد می‌آورم.


طعنه و سرزنش مردم دل مرا شکسته است و سخت بیمار شده‌ام. منتظر بودم کسی با من همدردی کند، ولی شخص دلسوزی یافت نشد. به جستجوی افرادی پرداختم که مرا دلداری دهند، اما کسی را نیافتم.


خدا را به یاد می‌آورم و از حسرت می‌نالم. به فکر فرو می‌روم و پریشان می‌شوم.


وقتی خدا می‌دمد علف خشک می‌شود و گل پژمرده. بله، انسان مانند علف از بین می‌رود.


و تیرهایش به اعماق قلبم فرو رفت.


بله، آنها را دائم به یاد می‌آورم و وجودم پریشان می‌شود.


او در آنجا سه روز نابینا بود و در این مدت نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ