3 او که همان نجّار است و مادرش مریم و برادرانش هم یعقوب و یوشا و یهودا و شمعون هستند؛ خواهرانش نیز در میان ما زندگی میکنند.» و بدین ترتیب به او حسادت ورزیده، بیاحترامی کردند.
3 مگر او آن نجّار نیست؟ مگر پسر مریم و برادرِ یعقوب، یوشا، یهودا و شَمعون نیست؟ مگر خواهران او اینجا، در میان ما زندگی نمیکنند؟» پس در نظرشان ناپسند آمد.
خداوند که نجات دهنده و خدای مقدّس اسرائیل است، به او که از طرف مردم حقیر و طرد شده و زیر دست حاکمان قرار گرفته است، چنین میفرماید: «وقتی پادشاهان تو را ببینند، به احترام تو از جای خود برخواهند خاست و شاهزادگان به تو تعظیم خواهند کرد، زیرا من که خداوند امین و خدای مقدّس اسرائیل هستم تو را برگزیدهام.»
اما شمعون برای ایشان دعای خیر کرد. سپس به مریم، مادر کودک گفت: «این کودک تعیین شده تا باعث افتادن و برخاستن بسیاری از بنیاسرائیل شود، و آیتی باشد که بر علیهاش سخن بگویند،
چون رسیدند، به بالاخانۀ منزلی رفتند که در آن اقامت داشتند. نام آنانی که حضور داشتند، از این قرار است: پطرس، یوحنا، یعقوب، آندریاس، فیلیپ، توما، برتولما، متی، یعقوب (پسر حلفی)، شمعون (عضو حزب فداییان)، یهودا (پسر یعقوب).
پطرس اشاره کرد که آرام باشند و تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده و چطور خداوند او را از زندان بیرون آورده است. پیش از رفتن نیز از ایشان خواست تا یعقوب و سایر برادران را آگاه سازند. بعد به جای امنتری رفت.
میدانید که مسیح، آن سنگ زندهای است که خدا مقرر فرموده تا عمارت روحانی خود را بر آن بنا کند. گرچه انسانها او را رد کردند، اما او نزد خدا برگزیده و گرانبهاست. پس به سوی او بیایید،
این نامه از طرف یهودا، خدمتگزار عیسی مسیح و برادر یعقوب است. این نامه را به همۀ کسانی مینویسم که از جانب خدای پدر که شما را دوست دارد و در عیسی مسیح محفوظ نگه میدارد، فرا خوانده شدهاید.