Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




مَتّی 17:6 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 با شنیدن این ندا، شاگردان بر زمین افتاده، از ترس لرزیدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

6 با شنیدن این ندا، شاگردان سخت ترسیدند و به روی، بر خاک افتادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

6 وچون شاگردان این را شنیدند، به روی درافتاده، بینهایت ترسان شدند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

6 وقتی شاگردان این صدا را شنیدند، بسیار ترسیدند و با صورت به خاک افتادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 وقتی شاگردان این صدا را شنیدند، بسیار ترسیدند و با صورت به خاک افتادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس به زبان بندری

6 وختی شاگردُن ایی صدائو شُشنُت با رو، رو زمین کَفتِنُ خیلی تِرسیدِن.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




مَتّی 17:6
14 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

داوود فرشتهٔ خداوند را دید که بین زمین و آسمان ایستاده و شمشیرش را به طرف اورشلیم دراز کرده است. پس داوود و بزرگان اورشلیم پلاس پوشیدند و در حضور خداوند به خاک افتادند.


من نیز برخاستم و رفتم. در آنجا شکوه و جلال خداوند را دیدم، درست همان‌گونه که در رؤیای اول دیده بودم! آنگاه به روی خود به خاک افتادم.


آنچه در این رؤیا دیدم شبیه رؤیایی بود که در کنار رود کِبار دیده بودم و نیز رؤیایی که در آن، او را وقتی برای ویران کردن اورشلیم می‌آمد دیدم. سپس در حضور او به خاک افتادم


پس جبرائیل به طرف من آمد و من وحشت کردم و رو به زمین افتادم. او به من گفت: «ای انسان خاکی بدان که آنچه دیدی مربوط به زمان آخر است.»


و از حضور خداوند آتش فرود آمده، قربانی سوختنی و چربی روی مذبح را بلعید. بنی‌اسرائیل وقتی این را دیدند، فریاد برآورده، در حضور خداوند به خاک افتادند.


هنوز سخن پطرس تمام نشده بود که ابری درخشان بر ایشان سایه افکند و ندایی از آن در رسید که: «این است پسر عزیز من که از او بسیار خشنودم؛ به او گوش فرا دهید.»


عیسی نزدیک شد و دست بر ایشان گذاشت و فرمود: «برخیزید، نترسید!»


به طوری که بر زمین افتادم و صدایی شنیدم که به من می‌گفت: ”شائول! شائول! چرا به من جفا می‌کنی؟“


وقتی همهٔ ما بر زمین افتادیم، صدایی شنیدم که به زبان عبری به من می‌گفت: ”شائول! شائول! چرا به من جفا می‌کنی؟ لگد زدن به سُکها برایت دشوار است.“


بله، ما خود بر آن کوه مقدّس با او بودیم و آن پیام آسمانی را با گوشهای خود شنیدیم.


وقتی شعله‌های آتش مذبح به سوی آسمان زبانه کشید فرشته در شعلهٔ آتش به آسمان صعود نمود! مانوح و زنش با دیدن این واقعه رو بر زمین نهادند و مانوح فهمید که او فرشتهٔ خداوند بوده است. این آخرین باری بود که آنها او را دیدند.


مانوح به همسر خود گفت: «ما خواهیم مرد، زیرا خدا را دیدیم!»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ