لوقا 4:15 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹⁵ او به‌طور مرتب در کنیسه‌های ایشان تعلیم می‌داد، و همه تحسینش می‌کردند.

هزارۀ نو

¹⁵ او در کنیسه‌های ایشان تعلیم می‌داد، و همه وی را می‌ستودند.

Persian Old Version

¹⁵ و اودر کنایس ایشان تعلیم میداد و همه او را تعظیم میکردند.

مژده برای عصر جدید

¹⁵ در کنیسه‌های آنان تعلیم می‌داد و همهٔ مردم او را می‌ستودند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹⁵ او در کنیسه‌های آنان تعلیم می‌داد و همۀ مردم او را می‌ستودند.

کتاب مقدس به زبان بندری

¹⁵ عیسی توو عبادتگاهوی یهودیُ تعلیم شَدا، و همۀ مردم اَ اُ تعریف شاکِه.

لوقا 4:15 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

اِشعیا 55:5

شما نیز قومهای بیگانه را فراخواهید خواند و آنها آمده، مطیع شما خواهند شد. من که یهوه خدای مقدّس اسرائیل هستم این کار را برای خودم خواهم کرد و به شما عزت و افتخار خواهم بخشید.»

مَتّی 13:54

و به شهر ناصره، محل زندگی خود بازگشت. وقتی در کنیسه به تعلیم دادن مردم پرداخت، ایشان در حیرت افتادند و گفتند: «این حکمت و قدرت برای معجزه کردن را از کجا کسب کرده است؟»

مَتّی 4:23

عیسی در سرتاسر دیار جلیل می‌گشت و در کنیسه‌ها تعلیم می‌داد و مژدۀ ملکوت خدا را اعلام می‌کرد و هر نوع مرض و بیماری را شفا می‌بخشید.

مَتّی 9:35

در آن زمان، عیسی به تمام شهرها و دهات آن منطقه گشته، در کنیسه‌ها تعلیم می‌داد و مژدۀ ملکوت خدا را اعلام می‌کرد و هر نوع مرض و بیماری را شفا می‌بخشید.

مَتّی 9:8

وقتی جمعیت این را دیدند، ترس وجودشان را فرا گرفت. ایشان خدا را شکر کردند که چنین قدرتی به انسان بخشیده است.

مَرقُس 1:27

حیرت همهٔ حاضرین را فرو گرفت؛ ایشان با هیجان به یکدیگر می‌گفتند: «این دیگر چه نوع تعلیم جدیدی است؟ کلام او به قدری قدرت دارد که حتی ارواح پلید نیز از او فرمان می‌برند!»

مَرقُس 1:39

پس در تمام ایالت جلیل سفر کرد و در کنیسه‌ها به تعلیم و راهنمایی مردم پرداخت و ارواح پلید را از دیوانه‌ها بیرون کرد.

مَرقُس 1:45

اما او همان‌طور که می‌رفت، فریاد می‌زد که شفا یافته است. در نتیجه، مردم دور عیسی جمع شدند، به طوری که از آن به بعد دیگر نتوانست آزادانه وارد شهری شود. او مجبور بود پس از آن در جاهای دورافتادۀ بیرون شهر بماند، ولی مردم از همه جا نزد او می‌شتافتند.

لوقا 13:10

یک روز شَبّات، عیسی در کنیسه کلام خدا را تعلیم می‌داد.

لوقا 4:16

وقتی به ناصره، شهری که در آن بزرگ شده بود آمد، طبق عادت همیشگی‌اش، روز شَبّات به کنیسه شهر رفت. در حین مراسم، او برخاست تا قسمتی از کلام خدا را برای جماعت بخواند.