Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِرمیا 37:15 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

15-16 آنها بر من خشمگین شدند، مرا شلّاق زدند و به سیاهچال زیر زمین خانهٔ یوناتان، کاتب دربار، که آن را به زندان تبدیل کرده بودند، انداختند. من مدت زیادی در آنجا زندانی بودم.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

15 و صاحبمنصبان بر اِرمیا خشمناک گشته، وی را زدند و در خانۀ یوناتانِ کاتب زندانی کردند، زیرا آن را زندان ساخته بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

15 و سروران برارمیا خشم نموده، او را زدند و او را در خانه یوناتان کاتب به زندان انداختند زیرا آن را زندان ساخته بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

15 آنها از دست من عصبانی بودند و دستور دادند مرا بزنند و مرا در خانه یوناتان -‌منشی دربار که خانه‌اش را به صورت زندان درآورده بودند‌- زندانی نمودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

15 آن‌ها از دست من عصبانی بودند و دستور دادند مرا بزنند و در خانه یوناتان، منشی دربار، که خانه‌اش را به‌صورت زندان درآورده بودند‌، زندانی نمودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

15 و سروران بر اِرمیا خشم نموده، او را زدند و او را در خانه یوناتان کاتب به زندان انداختند، زیرا آن را زندان ساخته بودند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِرمیا 37:15
27 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

و یوسف را به زندانی که سایر زندانیان پادشاه در آن در زنجیر بودند، انداخت.


آسا از سخنان نبی چنان برآشفت که او را به زندان انداخت. از آن پس رفتار آسا با برخی از مردم نیز ظالمانه شد.


و از قول من به ایشان بگویید که میکایا را به زندان بیفکنند و جز آب و نان چیزی به او ندهند تا من پیروز برگردم.»


خداوندا، تو از تمام توطئه‌های ایشان برای کشتن من آگاهی؛ پس آنها را نبخش و گناهشان را از نظرت دور مدار؛ ایشان را به هنگام خشم و غضب خود، داوری فرما و در حضور خود هلاک نما!»


پس مردم و بزرگان قوم به کاهنان و انبیای دروغین گفتند: «این مرد را نمی‌توان محکوم به مرگ کرد، چون به نام خداوند، خدای ما، با ما سخن گفته است.»


در این زمان که اورشلیم در محاصرهٔ سپاه نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل بود، من در حیاط زندان واقع در کاخ پادشاه یهودا، محبوس بودم.


ای پادشاه، تقاضا می‌کنم مرا به آن سیاهچال بازنگردان، چون بدون شک در آنجا جان خواهم داد.»


(در آن زمان من هنوز زندانی نشده بودم و به هر جا که می‌خواستم می‌رفتم.)


ولی به ایشان فقط بگو که به پادشاه التماس کردم که مرا به سیاهچال خانهٔ یوناتان باز نگرداند، چون در آنجا خواهم مرد!»


پس آنها مرا از زندان بیرون آوردند و با طناب به داخل چاهی که متعلق به شاهزاده ملکیا بود، پایین فرستادند. آن چاه آب نداشت، ولی ته آن پر از گل و لای بود، و من در گل فرو رفتم.


پیش از حملهٔ بابِلی‌ها، زمانی که من هنوز در زندان بودم، خداوند این پیغام را به من داد:


ولی باغبانان ایشان را گرفته، یکی را زدند، یکی را کشتند و دیگری را سنگسار کردند.


«من، انبیا و مردان حکیم و علما را به سوی شما می‌فرستم، و شما بعضی را به دار خواهید کشید و بعضی را در کنیسه‌های خود زیر ضربه‌های شلّاق گرفته، شهر به شهر آواره خواهید کرد.


و چشمان او را بسته، می‌گفتند: «نبوّت کن! بگو ببینیم چه کسی تو را زد؟»


وقتی این را گفت، یکی از نگهبانان معبد که آنجا ایستاده بود، به عیسی سیلی زد و گفت: «به کاهن اعظم اینطور جواب می‌دهی؟»


و رسولان را گرفتند و به زندان انداختند.


«مگر ما به شما نگفتیم که دیگر هرگز در نام این مرد موعظه نکنید؟ اما شما برخلاف دستور ما، تمام شهر اورشلیم را با سخنان خود پر کرده‌اید و می‌خواهید خون این مرد را به گردن ما بیندازید!»


اعضای شورا نصیحت او را قبول کردند، و رسولان را آورده، شلّاق زدند و گفتند که دیگر دربارهٔ عیسی با کسی سخن نگویند. سپس ایشان را آزاد کردند.


از زحمات و مشکلاتی که در پیش داری، نترس! به‌زودی ابلیس بعضی از شما را به زندان خواهد افکند تا شما را بیازماید. شما به مدت ده روز آزار و زحمت خواهید دید، اما تا پای مرگ وفادار بمانید تا تاج زندگی جاوید را بر سر شما بگذارم.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ