Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




داوران 5:11 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

11 گوش کنید! سرایندگان، گرد چاهها جمع شده‌اند تا پیروزیهای عادلانۀ خداوند را بسرایند. آری، آنان می‌سرایند که چگونه خداوند اسرائیل را توسط روستائیان پیروز ساخت، و چگونه قوم خداوند از دروازه‌های دشمن گذشتند!

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

11 با همراهیِ آوای نوازندگان نزد چاه‌های آب، اعمال عادلانۀ خداوند را در آنجا نقل می‌کنند؛ اعمال پارسایانۀ روستائیان او را در اسرائیل. «آنگاه قوم خداوند به سوی دروازه‌های شهر سرازیر گشتند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

11 دور از آواز تیراندازان، نزد حوضهای آب درآنجا اعمال عادله خداوند را بیان میکنند، یعنی احکام عادله او را در حکومت اسرائیل. آنگاه قوم خداوند به دروازهها فرود میآیند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

11 صدای هیاهو را در کنار چاهها بشنوید! که از پیروزی خداوند می‌گوید؛ پیروزی مردم اسرائیل! سپس قوم خدا به طرف دروازه‌های شهر حرکت کردند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

11 گوش فرادهید! انبوه مردم با هیاهو در کنار چاه‌ها از پیروزی خداوند و پیروزی مردم اسرائیل سخن می‌گویند! سپس قوم خدا به‌طرف دروازه‌های شهر حرکت کردند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

11 دور از صدای تيراندازان، نزد حوضهای آب در آنجا کارهای عادلانه خداوند را بيان می‌کنند، يعنی فرامین عادلانه او را در حکومت اسرائيل. آنگاه قوم خداوند به دروازه‌ها سرازیر گشتند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




داوران 5:11
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

وقتی به مقصد رسید، شترها را در خارج شهر، در کنار چاه آبی خوابانید. نزدیک غروب که زنان برای کشیدن آب به سر چاه می‌آمدند،


در صحرا چاهی دید که سه گلۀ گوسفند کنار آن خوابیده بودند، زیرا از آن چاه، به گله‌ها آب می‌دادند. اما سنگی بزرگ بر دهانۀ چاه قرار داشت.


(رسم بر این بود که وقتی همهٔ گله‌ها جمع می‌شدند، آن سنگ را از سر چاه برمی‌داشتند و پس از سیراب کردن گله‌ها، دوباره سنگ را بر سر چاه می‌غلتانیدند.)


در آن روزها به دروازهٔ شهر می‌رفتم و در میان بزرگان می‌نشستم.


آنها دربارهٔ مهربانی بی‌حد تو سخن خواهند گفت و من عدالت تو را خواهم ستود.


از عدالت تو سخن خواهم گفت و هر روز برای مردم تعریف خواهم کرد که تو بارها مرا نجات داده‌ای!


پس با شادمانی از چشمه‌های نجات آب خواهید کشید،


او به قضات توانایی تشخیص خواهد بخشید و به سربازان قدرت خواهد داد تا از دروازه‌های شهر دفاع کنند.


که کنار دروازهٔ خانهٔ خداوند بایستد و این پیام را به گوش مردم برساند: ای مردم یهودا، ای تمام کسانی که در اینجا خداوند را عبادت می‌کنید، به کلام خداوند گوش فرا دهید!


آب خود را می‌خریم و می‌نوشیم و هیزم ما به ما فروخته می‌شود.


برای یک لقمه نان، در بیابانها جانمان را به خطر می‌اندازیم.


ای قوم من، به یاد آورید چگونه بالاق، پادشاه موآب، سعی کرد به‌وسیلۀ نفرین بلعام پسر بعور، شما را نابود کند، اما من او را وادار کردم به جای لعنت، برای شما دعای خیر کند. آنچه را که در مسیر شطیم تا جلجال اتفاق افتاد به خاطر آورید و به کارهای عادلانۀ من پی ببرید.»


باید هم دختر و هم مرد را از دروازهٔ شهر بیرون برده، سنگسار کنند تا بمیرند. دختر را به سبب اینکه فریاد نزده و کمک نخواسته است و مرد را به جهت اینکه نامزد مرد دیگری را بی‌حرمت کرده است. چنین شرارتی باید از میان شما پاک شود.


بهترین قسمت سرزمین را برای خود برگزید، قسمتی را که سهم حاکم بود به او دادند. او مردم را هدایت کرد و حکم و داوری خداوند را در مورد اسرائیل اجرا نمود.»


که هر ساله دخترها به مدت چهار روز بیرون می‌رفتند و به یاد دختر یفتاح ماتم می‌گرفتند.


چون اسرائیل به دنبال خدایان تازه رفت، جنگ به دروازه‌های ما رسید. در میان چهل هزار مرد اسرائیلی، نه نیزه‌ای یافت می‌شد و نه سپری.


حال، در حضور خداوند بایستید تا کارهای شگفت‌انگیز خداوند را که در حق شما و اجدادتان انجام داده است به یاد شما آورم:


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ