Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِشعیا 6:8 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

8 آنگاه شنیدم که خداوند می‌گفت: «چه کسی را بفرستم تا پیغام ما را به این قوم برساند؟» گفتم: «خداوندا، من حاضرم بروم. مرا بفرست.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

8 آنگاه آوای خداوندگار را شنیدم که می‌گفت: «کِه را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «لبیک؛ مرا بفرست!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

8 آنگاه آواز خداوند را شنیدم که میگفت: «که را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «لبیک مرا بفرست.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

8 آنگاه شنیدم که خداوند می‌گفت: «چه کسی را بفرستم؟ چه کسی از جانب ما خواهد رفت؟» من جواب دادم: «مرا بفرست، من خواهم رفت.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

8 آنگاه صدای خداوند را شنیدم که می‌گفت: «چه کسی را بفرستم؟ چه کسی از جانب ما خواهد رفت؟» من جواب دادم: «من آماده‌ام؛ مرا بفرست!»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

8 آنگاه صدای خداوند را شنیدم که می‌گفت: «که را بفرستم و کیست که برای ما برود؟» گفتم: «گوش به فرمانم، مرا بفرست.»

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِشعیا 6:8
23 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

سپس خدا فرمود: «انسان را به صورت خود و شبیه خودمان بسازیم، تا بر ماهیان دریا، پرندگان آسمان، و بر چارپایان و همۀ جانوران وحشی و خزندگان روی زمین حکومت کند.»


پس بیایید به پائین برویم و زبان آنها را تغییر دهیم تا سخن یکدیگر را نفهمند.»


مدتی گذشت و خدا خواست ایمان ابراهیم را امتحان کند. پس او را ندا داد: «ای ابراهیم!» ابراهیم جواب داد: «بله، خداوندا!»


در همان لحظه، فرشتهٔ خداوند از آسمان ابراهیم را صدا زده گفت: «ابراهیم! ابراهیم!» او جواب داد: «بله خداوندا!»


سپس یهوه خدا فرمود: «حال که انسان مانند ما شده است و خوب و بد را می‌شناسد، مبادا دست خود را دراز کند و از میوهٔ ”درخت حیات“ نیز گرفته، بخورد و تا ابد زنده بماند.»


وقتی شائول چشمش به من افتاد مرا صدا زد. گفتم: بله آقا.


آنگاه خداوند فرمود: چه کسی می‌تواند اَخاب را فریب دهد تا به راموت جلعاد حمله کند و همان جا کشته شود؟ هر یک از فرشتگان نظری دادند.


خداوند می‌فرماید: «به آنانی که مرا نمی‌جستند، خود را آشکار ساختم؛ و مردمانی که در جستجوی من نبودند، مرا یافتند.


وقتی پرواز می‌کردند، صدای بالهایشان مانند غرش امواج ساحل یا همچون صدای خدای قادرمطلق و یا همانند غوغای لشکر بزرگ بود. وقتی می‌ایستادند، بالهایشان را پایین می‌آوردند.


صدای بالهای کروبیان، مانند صدای خدای قادر مطلق بود و تا حیاط بیرونی به طور واضح شنیده می‌شد.


آنگاه خدا با صدایی بلند گفت: «مأموران مجازات شهر را فرا خوان! بگو سلاحهایشان را بیاورند!»


اما جان من برایم ارزشی ندارد مگر اینکه آن را در راه خدمتی که عیسای خداوند به من سپرده است صرف کنم و آن را به کمال انجام دهم، یعنی پیغام خوش انجیل فیض خدا را به دیگران برسانم.


«ولی خداوند به من فرمود: ”از اورشلیم بیرون بیا، چون می‌خواهم تو را به مکانهای دور، نزد غیریهودیان بفرستم!“»


«بنابراین، ای اگریپاس پادشاه، من از آن رؤیای آسمانی سرپیچی نکردم.


به طوری که بر زمین افتاد و صدایی شنید که به او می‌گفت: «شائول! شائول! چرا به من جفا می‌کنی؟»


بله، به من که از کوچکترین مقدّسین نیز کوچکترم، خدا این فیض را عطا فرمود تا به غیریهودیان مژده بدهم که چه گنج گرانبها و غیرقابل تصوری در مسیح در دسترس ایشان قرار داده شده،


در آن هنگام خداوند سموئیل را خواند و سموئیل در جواب گفت: «بله، گوش به فرمانم!»


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ