Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




اِشعیا 38:17 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

17 بله، به نفع من شد که این همه زحمت دیدم. زیرا تو مرا محبت کردی، از مرگ نجاتم دادی و همهٔ گناهان مرا بخشیدی و فراموش کردی.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

17 بی‌گمان به جهت سلامتی‌ام بود که چنین عذاب کشیدم. اما تو در محبت خود مرا از چاه هلاکت به‌دور داشتی؛ زیرا تمامی گناهانم را پشت سر خود افکندی.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

17 اینک تلخی سخت من باعث سلامتی من شد. از راه لطف جانم را از چاه هلاکت برآوردی زیرا که تمامی گناهانم را به پشت سر خود انداختی.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

17 در حقیقت تلخی‌ای که من تحمّل کردم به نفع من شد. تو جان مرا از خطر برهان، و تمام گناهان مرا ببخش.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

17 به‌یقین تلخی‌ای که من تحمّل کردم، به نفع من خواهد شد. تو جان مرا از خطر می‌رهانی، و تمام گناهان مرا می‌بخشی.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

17 اینک تلخی سخت من باعث سلامتی من شد. از راه لطف جانم را از چاه هلاکت برآوردی، زیرا که تمامی گناهانم را به پشت سر خود انداختی.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




اِشعیا 38:17
20 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

در آن روزها فکر می‌کردم که حتماً پس از یک زندگی خوش طولانی به آرامی در جمع خانوادۀ خود خواهم مرد.


و او را مورد لطف خود قرار داده، بگوید: «او را از گور برهانید، چون برای او فدیه‌ای یافته‌ام.»


بیا و اشخاص متکبر و بدکار را که بر فقرا ظلم می‌کنند در دامهای خودشان گرفتار ساز.


به اندازه‌ای که مشرق از مغرب دور است به همان اندازه خداوند گناهان ما را از ما دور کرده است!


او تمام گناهانم را می‌آمرزد و همهٔ مرضهایم را شفا می‌بخشد.


جان مرا از مرگ می‌رهاند و با محبت و رحمت خود مرا برکت می‌دهد!


مرا از لب گور برگرداندی و از چنگال مرگ نجاتم دادی تا نمیرم.


او مرا از چاه هلاکت و از گل و لای بیرون کشید و در بالای صخره گذاشت و جای پایم را محکم ساخت.


اما تو ای خدا، این اشخاص خونخوار و نیرنگ‌باز را پیش از وقت به گور خواهی فرستاد. ولی من بر تو توکل دارم.


خطای قوم خود را بخشیده‌ای؛ تمام گناهان ایشان را آمرزیده‌ای؛


زیرا محبت تو در حق من بسیار عظیم است؛ تو مرا از خطر مرگ رهانیده‌ای!


چه بگویم که خداوند مرا بدین روز انداخته بود. از تلخی جان، خواب از چشمانم رفته بود.


با وجود این من خدایی هستم که به خاطر خودم گناهان شما را پاک می‌سازم و آنها را دیگر هرگز به یاد نخواهم آورد.


دیگر کسی به همسایۀ خود تعلیم نخواهد داد و یا کسی به خویشاوند خود نخواهد گفت، ”خداوند را بشناس!“ زیرا همه، از کوچک و بزرگ، مرا خواهند شناخت. من نیز خطایای ایشان را خواهم بخشید و گناهانشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.»


تا عمق کوهها فرو رفتم. درهای زندگی به رویم بسته شد و در دیار مرگ زندانی شدم. ولی ای خداوند، خدای من، تو مرا از چنگال مرگ رهانیدی!


«وقتی که تمام امید خود را از دست داده بودم، بار دیگر تو را ای خداوند به یاد آوردم و دعای قلب من در خانهٔ مقدّست به حضور تو رسید.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ