Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




پیدایش 3:6 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

6 آن درخت در نظر زن، زیبا آمد و با خود اندیشید: «میوهٔ این درختِ دلپذیر، می‌تواند، خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد.» پس از میوهٔ درخت چید و خورد و به شوهرش هم که با او بود داد و او نیز خورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

6 چون زن دید که آن درخت خوش‌خوراک است و چشم‌نواز، و درختی دلخواه برای افزودن دانش، پس از میوۀ آن گرفت و خورد، و به شوهر خویش نیز که با وی بود داد، و او خورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

6 و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست وبنظر خوشنما و درختی دلپذیر دانش افزا، پس ازمیوهاش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و اوخورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

6 زن‌ نگاه ‌كرد و دید آن ‌درخت‌ بسیار زیبا و میوهٔ آن‌ برای خوردن ‌خوب ‌است‌. همچنین‌ فكر كرد چقدر خوب‌ است‌ كه‌ دانا بشود. بنابراین‌ از میوهٔ آن ‌درخت‌ كند و خورد. همچنین ‌به ‌شوهر خود نیز داد و او هم‌ خورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

6 چون زن دید که درخت به‌نظر خوش‌نما و میوهٔ آن برای خوردن خوب است، و همچنین درختی است که باعث افزایش دانش است، پس از میوۀ آن ‌درخت‌ کَند و خورد. همچنین ‌به ‌شوهر خود نیز داد و او هم‌ خورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

6 و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر خوشنما و درختی دلپذیر برای افزایش دانش، پس از میوه‌اش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




پیدایش 3:6
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

آدم جواب داد: «این زن که یار من ساختی، از آن میوه به من داد و من هم خوردم.»


سپس خداوند به آدم فرمود: «چون گفتهٔ زنت را پذیرفتی و از میوهٔ آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری، زمین زیر لعنت قرار خواهد گرفت و تو تمام ایام عمرت با رنج و زحمت از آن کسب معاش خواهی کرد.


پس از مدتی، نظر همسر فوطیفار به یوسف جلب شد و از او خواست تا با وی همبستر شود.


پسران خدا دیدند که دختران انسانها زیبا هستند، پس هر کدام را که پسندیدند، برای خود به زنی گرفتند.


یک روز هنگام عصر داوود از خواب برخاست و برای هواخوری به پشت بام کاخ سلطنتی رفت. وقتی در آنجا قدم می‌زد چشمش به زنی زیبا افتاد که مشغول حمام کردن بود.


پس آن دو با هم به شهر برگشتند و او در خانهٔ آن نبی پیر خوراک خورد.


با چشمان خود عهد بستم که هرگز با نظر شهوت به دختری نگاه نکنم.


«ای پسر انسان، قصد دارم جان زن محبوبت را با یک ضربه بگیرم! اما تو ماتم نگیر، برایش گریه نکن و اشک نریز.


خداوند فرمود: «ای پسر انسان، اینک من در اورشلیم عبادتگاهی را که مایه قدرت، شادی و افتخار قومم است و در اشتیاق دیدنش می‌باشند، و نیز زنان و پسران و دختران ایشان را از بین خواهم برد.


«ولی شما نیز مانند آدم، عهد مرا شکستید و به من خیانت ورزیدید.


اما من می‌گویم که حتی اگر با نظر شهوت‌آلود به زنی نگاه کنی، همان لحظه در دل خود با او زنا کرده‌ای.


و این آدم نبود که فریب شیطان را خورد، بلکه زن فریب خورد و نتیجۀ آن گناه بود.


در میان غنایم، چشمم به یک ردای زیبای بابِلی، دویست مثقال نقره و یک شمش طلا که وزنش پنجاه مثقال بود، افتاد و من از روی طمع آنها را برداشتم و در میان خیمه‌ام آنها را زیر خاک پنهان کردم. اول نقره را زیر خاک گذاشتم، بعد طلا و سپس ردا را.»


وابستگی‌های این دنیا و خواسته‌های ناپاک، میل به داشتن و تصاحب هر آنچه که به نظر جالب می‌آید، و غرور ناشی از ثروت و مقام، هیچ‌یک از خدا نیست؛ بلکه از این دنیای گناه‌آلود می‌باشد.


ولی او دست بردار نبود و هر روز گریه می‌کرد، تا اینکه سرانجام در روز هفتم مهمانی، سامسون جواب معما را به وی گفت. او نیز جواب را به جوانان قوم خود بازگفت.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ