Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




حزقیال 10:2 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

2 آنگاه خداوند به مرد کتان‌پوش فرمود: «به میان چرخهایی که زیر کروبیان است برو و مشتی از زغال افروخته بردار و آن را بر روی شهر بپاش.» آن مرد در مقابل دیدگان من این کار را کرد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

2 و خداوند آن مرد کتان‌پوش را خطاب کرده، گفت: «به میان چرخهایی که زیر کروبیان است، داخل شو و دستهایت را از اخگرهای آتشی که در میان کروبیان است پر کن و آنها را بر شهر بپاش.» و او در برابر دیدگانم داخل شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

2 و آن مرد را که به کتان ملبس بودخطاب کرده گفت: «در میان چرخها در زیرکروبیان برو و دستهای خود را از اخگرهای آتشی که در میان کروبیان است پر کن و بر شهربپاش.» و او در نظر من داخل شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

2 خدا به مردی که لباس کتانی به تن داشت، فرمود: «در بین چرخها، در زیر موجودات بالدار برو، دستهایت را از زغالهای سوزان پُر کن، آنگاه زغالها را بر روی شهر پراکنده ساز.» من دیدم که او رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

2 خدا به مردی که لباس کتانی به تن داشت، گفت: «بین چرخ‌ها در زیر فرشتگان نگهبان برو و دست‌هایت را از زغال‌های سوزان پُر کن. آنگاه زغال‌ها را بر روی شهر پراکنده ساز.» من دیدم که او رفت.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

2 و آن مرد کتان‌پوش را خطاب کرده گفت: «در میان چرخها در زیر کروبیان برو و دستهای خود را از زغالهای آتشی که در میان کروبیان است، پر کن و بر شهر بپاش.» و او در برابر دیدگانم داخل شد.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




حزقیال 10:2
19 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

او خانۀ خداوند، کاخ سلطنتی و تمام بناهای با ارزش اورشلیم را سوزانید.


ای کاش پاره‌های آتش بر سرشان بریزد و آنها را بسوزاند، ای کاش به چاه عمیق افکنده شوند و هرگز از آن بیرون نیایند.


سوار بر فرشته‌ای پرواز کرد و بر بالهای باد اوج گرفت.


دو مجسمهٔ کروبی طلاکوب بساز، و آنها را در دو سر تخت رحمت بگذار.


خداوند صدای پرجلال خود را به گوش مردم خواهد رساند و مردم قدرت و شدت غضب او را در شعله‌های سوزان و طوفان و سیل و تگرگ مشاهده خواهند کرد.


در میان این موجودات زنده، چیزهایی شبیه به زغال افروخته با مشعل روشن، در حال حرکت بودند. از میان آنها، برق می‌جهید.


آنگاه مردی که لباس کتانی پوشیده و دوات و قلم با خود داشت، آمد و گفت: «فرمانی که داده بودی، اجرا شد.»


آنگاه تختهایی دیدم که برای داوری برقرار شد و «قدیم الایام» بر تخت خود نشست. لباس او همچون برف، سفید و موی سرش مانند پشم، خالص بود. تخت او شعله‌ور بود و بر چرخهای آتشین قرار داشت.


سپس آن فرشته، آتشدان را از آتش مذبح پر کرد و به سوی زمین انداخت. ناگاه، رعد و برق و زلزله ایجاد شد.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ