اعمال رسولان 3:10 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

¹⁰ و پی بردند که او همان گدای لنگی است که هر روز در کنار «دروازهٔ زیبای» معبد می‌نشست، بی‌اندازه تعجب کردند!

هزارۀ نو

¹⁰ و دریافتند همان است که پیش از آن برای گرفتن صدقه کنار ’دروازۀ زیبای‘ معبد می‌نشست؛ پس، از آنچه بر او گذشته بود، غرق در تعجب و حیرت شدند.

Persian Old Version

¹⁰ و چون او را شناختند که همان است که به در جمیل هیکل بجهت صدقه مینشست، بهسبب این امر که بر او واقع شد، متعجب و متحیر گردیدند.

مژده برای عصر جدید

¹⁰ و وقتی پی بردند كه او همان كسی است كه قبلاً در جلوی «دروازهٔ زیبا» می‌نشست و صدقه می‌گرفت از آنچه برای او اتّفاق افتاده بود، غرق تعجّب و حیرت شدند.

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

¹⁰ و وقتی پی بردند که او همان کسی است که قبلاً برای صدقه گرفتن در جلوی «دروازۀ زیبا» می‌نشست، از آنچه برای او اتّفاق افتاده بود، غرق تعجّب و حیرت شدند.

کتاب مقدس به زبان بندری

¹⁰ و شُشناخت که ایی هَمُن که پهلو ’دروازه جُنِ‘ معبد شَنِشت و صدکه شَگِه؛ پَ، اَ اُنچه که به اُ مَردو اِتفاک کَفتَه، خیلی تعجب شُکِه و ماتشُ ایزَه.

اعمال رسولان 3:10 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ

مَتّی 14:35

چون مردم عیسی را شناختند، خبر ورودش را به‌سرعت در تمام منطقه پخش کردند، و دیری نگذشت که مردم بیماران خود را آوردند تا شفا یابند.

لوقا 4:36

مردم حیرت‌زده، از یکدیگر می‌پرسیدند: «مگر چه قدرتی در سخنان این مرد هست که حتی ارواح پلید نیز از او اطاعت می‌کنند؟»

لوقا 9:43

مردم همه از قدرت خدا شگفت‌زده شده بودند. در همان حال که همه با حیرت از کارهای عجیب عیسی تعریف می‌کردند، او به شاگردان خود فرمود:

یوحنا 5:20

زیرا پدر، پسر را دوست دارد و هر چه می‌کند، به پسر می‌گوید. او معجزه‌های بزرگتر از شفای این مرد نیز انجام خواهد داد تا شما تعجب کنید.

یوحنا 9:3

عیسی جواب داد: «این به خاطر گناهان خودش یا والدینش نیست. اما این اتفاق افتاد تا قدرت خدا در او دیده شود.

یوحنا 9:8

همسایه‌ها و کسانی که او را به عنوان فقیری نابینا می‌شناختند، از یکدیگر پرسیدند: «آیا این همان گدای کور است؟»

اعمال رسولان 2:12

همه در حالی که مبهوت بودند، از یکدیگر می‌پرسیدند: «این چه واقعه‌ای است؟»

اعمال رسولان 2:7

آنان با تعجب به یکدیگر می‌گفتند: «این چگونه ممکن است؟ با اینکه این اشخاص از اهالی جلیل هستند،

اعمال رسولان 3:2

وقتی به نزدیکی معبد رسیدند، مردی را دیدند که لنگ مادرزاد بود. هر روز او را می‌آوردند و در کنار یکی از دروازه‌های معبد که «دروازۀ زیبا» نام داشت می‌گذاشتند تا از کسانی که وارد معبد می‌شدند گدایی کند.