Biblia Todo Logo
အွန်လိုင်း သမ္မာကျမ်းစာ

- ကြော်ငြာတွေ -




۲سموئیل 15:23 - کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر

23 وقتی پادشاه و همراهانش از پایتخت بیرون می‌رفتند، مردم با صدای بلند گریه می‌کردند. پادشاه و همراهانش از نهر قدرون عبور کرده، سر به بیابان نهادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

هزارۀ نو

23 و همۀ اهل آن دیار به هنگام گذر تمامی قوم، به آواز بلند می‌گریستند. پادشاه نیز از وادی قِدرون گذشت و همۀ قوم به سمت بیابان پیش رفتند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

Persian Old Version

23 و تمامی اهل زمین به آوازبلند گریه کردند، و جمیع قوم عبور کردند، وپادشاه از نهر قدرون عبور کرد و تمامی قوم به راه بیابان گذشتند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید

23 همگی درحالی‌که با صدای بلند گریه می‌کردند، همراه با پادشاه از وادی قدرون عبور کردند و به طرف بیابان به راه افتادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳

23 همگی در‌حالی‌که با صدای بلند گریه می‌کردند، همراه با پادشاه از وادی قِدرون عبور کردند و به‌طرف بیابان به راه افتادند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ

کتاب مقدس - ترجمه کلاسیک بازنگری شده

23 و تمامی اهل زمين به صدای بلند گريه کردند، و تمامی قوم عبور کردند، و پادشاه از رود قِدرون عبور کرد و تمامی قوم به راه بيابان گذشتند.

အခန်းကိုကြည့်ပါ။ ကော်ပီ




۲سموئیل 15:23
12 ပူးပေါင်းရင်းမြစ်များ  

داوود جواب داد: «بسیار خوب، پس همراه ما بیا.» آنگاه ایتای و همهٔ افرادش و خانواده‌هایشان همراه داوود رفتند.


من در کنار رود اردن می‌مانم تا به من خبر دهید.»


پادشاه از صیبا پرسید: «اینها را برای چه آورده‌ای؟» صیبا جواب داد: «الاغها را برای اهل خانهٔ تو آورده‌ام تا بر آنها سوار شوند. نان و میوه برای خوراک افرادت می‌باشد تا آنها را بخورند و شراب هم برای کسانی که در بیابان خسته می‌شوند.»


حتی مادر بزرگ خود معکه را به سبب اینکه بت می‌پرستید، از مقام ملکه‌ای برکنار کرد و بت او را شکست و در درهٔ قدرون سوزانید.


اگر شهر را ترک کنی و از رود قدرون بگذری، بدان که کشته خواهی شد و خونت به گردن خودت خواهد بود.»


کاهنان داخل خانهٔ خداوند شدند و آنجا را پاک کردند و همهٔ اشیاء ناپاک را که در آنجا بود به حیاط آوردند و لاویان آنها را به خارج شهر بردند و به درهٔ قدرون ریختند.


تمام شهر با گورستان و درهٔ خاکستر و تمام زمینها تا نهر قدرون و از آنجا تا دروازۀ اسب در ضلع شرقی شهر، برای من مقدّس خواهند بود و دیگر هرگز به دست دشمن نخواهند افتاد و ویران نخواهند گردید.»


در آن روزها، یحیای تعمیددهنده ظهور کرد. او در بیابان یهودیه موعظه می‌کرد و به مردم می‌گفت:


او همان است که اشعیای نبی درباره‌اش گفته بود: «او صدایی است در بیابان که بانگ بر می‌آوَرَد: راه را برای آمدن خداوند آماده کنید! جاده را برای او هموار سازید!»


آن کودک رشد می‌کرد و در روح، نیرومند می‌شد. او در بیابانها به سر می‌بُرد، تا روزی فرا رسید که می‌بایست خدمت خود را به‌طور علنی در میان قوم اسرائیل آغاز کند.


پس از پایان دعا، عیسی با شاگردانش به باغی از درختان زیتون واقع در آن سوی درهٔ قدرون رفت.


اگر کسی شاد باشد، با او شادی کنید؛ و اگر کسی غمگین باشد، در غم او شریک شوید.


ကြှနျုပျတို့နောကျလိုကျပါ:

ကြော်ငြာတွေ


ကြော်ငြာတွေ